کلمه جو
صفحه اصلی

victor


معنی : چیره، قهرمان، فاتح، پیروز، برنده مسابقه
معانی دیگر : پیروزمند، برنده، چیر، پیروزگر، مظفر، اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

پیروزی، پیروز، فاتح، قهرمان، برنده مسابقه، چیره


پیروز، فاتح، قهرمان، برنده مسابقه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who wins a contest, battle, argument, or the like, esp. one who defeats an enemy in armed struggle; winner.
مترادف: conqueror, winner
متضاد: loser
مشابه: champion, master, prizewinner

• male first name
winner, conqueror, hero
the victor in a battle or contest is the person who wins; a literary word.

مترادف و متضاد

چیره (اسم)
victor

قهرمان (اسم)
champion, hero, champ, knight, victor, world beater

فاتح (اسم)
victor, conqueror, winner

پیروز (اسم)
victor, conqueror, vanquisher

برنده مسابقه (اسم)
victor

person who wins


Synonyms: champ, champion, conquering hero, conqueror, defeater, first, gold medalist, greatest, hero, king, medalist, prizewinner, queen, subjugator, title holder, top, top dog, vanquisher, winner


Antonyms: loser


جملات نمونه

1. In war, whichever side may call itself the victor, there are no winners, but all are losers.
[ترجمه ترگمان]در جنگ، هر کدام از طرفین خود را پیروز می نامند، هیچ برنده وجود ندارد، اما همه بازنده هستند
[ترجمه گوگل]در جنگ، هر کدام از طرفین ممکن است خود را پیروز کنند، هیچ برنده ای وجود ندارد، اما همه بازنده هستند

2. To the victor go the spoils.
[ترجمه ترگمان] به افتخار ویکتور، غنایم جنگی
[ترجمه گوگل]برنده پولها را میبرد

3. Victor had fallen behind with his mortgage payments after losing his job.
[ترجمه ترگمان]ویکتور پس از از دست دادن شغلش، با پرداخت وام مسکن عقب افتاده بود
[ترجمه گوگل]بعد از از دست دادن کار وی، وی با پرداخت وام های خود عقب افتاده بود

4. Victor swore he would get his revenge.
[ترجمه ترگمان]ویکتور \"قسم خورد که انتقامش رو بگیره\"
[ترجمه گوگل]ویکتور سوگند او انتقام خود را دریافت کرد

5. They adjudged a prize to the victor.
[ترجمه ترگمان]اونا یه جایزه برای برنده جایزه گذاشتن
[ترجمه گوگل]آنها یک جایزه به پیروزی دادند

6. Victor and his kidnappers had vanished into thin air.
[ترجمه ترگمان]ویکتور و آدم رباها ناپدید شده بودند
[ترجمه گوگل]ویکتور و آدم ربایان او را به هوا نازک ریختند

7. He was declared the victor in the 11th round.
[ترجمه ترگمان]او در دور یازدهم به عنوان برنده اعلام شد
[ترجمه گوگل]وی در دور اول 11 مسابقه پیروز شد

8. Victor seemed to grow taller every day.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ویکتور هر روز بلندتر می شود
[ترجمه گوگل]ویکتور به نظر می رسید هر روز بلند تر می شود

9. The victor in/of the 1960 US Presidential election was John F. Kennedy.
[ترجمه ترگمان]برنده انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰ آمریکا جان اف بود کندی
[ترجمه گوگل]پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1960 جان اف کندی بود

10. Later on, Victor from flat called.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، ویکتور از آپارتمان به آنجا رفت
[ترجمه گوگل]بعدها، ویکتور از تخت خوابیده بود

11. I spoke to Victor twice only and had no quarrel with him.
[ترجمه ترگمان]من فقط دو بار با ویکتور حرف زدم و با او دعوا نکردم
[ترجمه گوگل]با ویکتور دو بار تنها با وی صحبت کردم و با او نزاع نداشتم

12. Victor winked at her, and his smile was so wickedly suggestive that Francesca blushed.
[ترجمه ترگمان]ویکتور به او چشمک زد و لبخندش چنان شریرانه بود که فرانچسکا سرخ شد
[ترجمه گوگل]ویکتور به او لبخند زد و لبخندش چنان عصبانی بود که فرانسیسکا سرخ کرد

13. Louis throws a chair at Victor; they lock horns and wrestle.
[ترجمه ترگمان]لویی یک صندلی به ویکتور پرتاب می کند؛ شاخ و برگ برنده می شود
[ترجمه گوگل]لوئیس یک صندلی را در ویکتور می کشد آنها شاخها و کشتی را قفل می کنند

14. Although the victor of a battle at sea, Edward returned home a bitterly disappointed man.
[ترجمه ترگمان]با اینکه فاتح جنگ در دریا بود، ادوارد با تلخی به خانه بازگشت
[ترجمه گوگل]اگر چه پیرو یک نبرد در دریا، ادوارد به یک مرد تلخ و ناامید بازگشت

15. And the works of Victor Hugo and Alexandre Dumas were seen as just adventure stories.
[ترجمه ترگمان]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر Dumas، فقط داستان های ماجراجویانه بودند
[ترجمه گوگل]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر دوما به عنوان داستان های ماجراجویانه دیده می شود

پیشنهاد کاربران

the victor = پیروزشدگان، فاتحان، افراد پیروز

بنام خدا
با سلام، ویکتور به معنی کشور گشا هست. و ویکتوری به معنی پیروزی میباشد.
با تشکر.


کلمات دیگر: