1. In war, whichever side may call itself the victor, there are no winners, but all are losers.
[ترجمه ترگمان]در جنگ، هر کدام از طرفین خود را پیروز می نامند، هیچ برنده وجود ندارد، اما همه بازنده هستند
[ترجمه گوگل]در جنگ، هر کدام از طرفین ممکن است خود را پیروز کنند، هیچ برنده ای وجود ندارد، اما همه بازنده هستند
2. To the victor go the spoils.
[ترجمه ترگمان] به افتخار ویکتور، غنایم جنگی
[ترجمه گوگل]برنده پولها را میبرد
3. Victor had fallen behind with his mortgage payments after losing his job.
[ترجمه ترگمان]ویکتور پس از از دست دادن شغلش، با پرداخت وام مسکن عقب افتاده بود
[ترجمه گوگل]بعد از از دست دادن کار وی، وی با پرداخت وام های خود عقب افتاده بود
4. Victor swore he would get his revenge.
[ترجمه ترگمان]ویکتور \"قسم خورد که انتقامش رو بگیره\"
[ترجمه گوگل]ویکتور سوگند او انتقام خود را دریافت کرد
5. They adjudged a prize to the victor.
[ترجمه ترگمان]اونا یه جایزه برای برنده جایزه گذاشتن
[ترجمه گوگل]آنها یک جایزه به پیروزی دادند
6. Victor and his kidnappers had vanished into thin air.
[ترجمه ترگمان]ویکتور و آدم رباها ناپدید شده بودند
[ترجمه گوگل]ویکتور و آدم ربایان او را به هوا نازک ریختند
7. He was declared the victor in the 11th round.
[ترجمه ترگمان]او در دور یازدهم به عنوان برنده اعلام شد
[ترجمه گوگل]وی در دور اول 11 مسابقه پیروز شد
8. Victor seemed to grow taller every day.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ویکتور هر روز بلندتر می شود
[ترجمه گوگل]ویکتور به نظر می رسید هر روز بلند تر می شود
9. The victor in/of the 1960 US Presidential election was John F. Kennedy.
[ترجمه ترگمان]برنده انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۰ آمریکا جان اف بود کندی
[ترجمه گوگل]پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1960 جان اف کندی بود
10. Later on, Victor from flat called.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، ویکتور از آپارتمان به آنجا رفت
[ترجمه گوگل]بعدها، ویکتور از تخت خوابیده بود
11. I spoke to Victor twice only and had no quarrel with him.
[ترجمه ترگمان]من فقط دو بار با ویکتور حرف زدم و با او دعوا نکردم
[ترجمه گوگل]با ویکتور دو بار تنها با وی صحبت کردم و با او نزاع نداشتم
12. Victor winked at her, and his smile was so wickedly suggestive that Francesca blushed.
[ترجمه ترگمان]ویکتور به او چشمک زد و لبخندش چنان شریرانه بود که فرانچسکا سرخ شد
[ترجمه گوگل]ویکتور به او لبخند زد و لبخندش چنان عصبانی بود که فرانسیسکا سرخ کرد
13. Louis throws a chair at Victor; they lock horns and wrestle.
[ترجمه ترگمان]لویی یک صندلی به ویکتور پرتاب می کند؛ شاخ و برگ برنده می شود
[ترجمه گوگل]لوئیس یک صندلی را در ویکتور می کشد آنها شاخها و کشتی را قفل می کنند
14. Although the victor of a battle at sea, Edward returned home a bitterly disappointed man.
[ترجمه ترگمان]با اینکه فاتح جنگ در دریا بود، ادوارد با تلخی به خانه بازگشت
[ترجمه گوگل]اگر چه پیرو یک نبرد در دریا، ادوارد به یک مرد تلخ و ناامید بازگشت
15. And the works of Victor Hugo and Alexandre Dumas were seen as just adventure stories.
[ترجمه ترگمان]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر Dumas، فقط داستان های ماجراجویانه بودند
[ترجمه گوگل]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر دوما به عنوان داستان های ماجراجویانه دیده می شود