کلمه جو
صفحه اصلی

vinegary


معنی : ترش، سرکهای، ترشرو
معانی دیگر : وابسته به سرکه، سرکه دار، سرکه مانند

انگلیسی به فارسی

( vinegarish ) سرکه ای، ترش، ترشرو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: resembling vinegar in taste or smell; sour or acidic.
مشابه: acid, sour, tart

(2) تعریف: irritable or disagreeable in disposition; sharp-tongued.
مشابه: acid, acrid

• sour, of or related to vinegar
something that is vinegary tastes or smells of vinegar.
if you describe someone as vinegary, you mean that they are bad tempered; an old-fashioned use.

مترادف و متضاد

ترش (صفت)
acerb, sour, tart, acid, vinegary, acetic, acetose, vinegarish

سرکهای (صفت)
vinegary, acetose, acetous

ترشرو (صفت)
acid, vinegary, angry, grumpy, moody, morose, sullen, petulant, crabbed, dogged, gloomy, sulky, ill-humored, chuffy, rusty, mulish, gruff, huffy, humpy, pettish, huffish, ill-humoured, ill-natured, snuffy, vinegarish

جملات نمونه

1. Despite the somewhat vinegary aftertaste we found it very easy to drink.
[ترجمه ترگمان]با وجود the vinegary، نوشیدن آن بسیار آسان بود
[ترجمه گوگل]به رغم ظرافت خیلی سرشار از ویتامین، نوشیدن آن بسیار آسان است

2. I just became a vinegary old dragon, and all my bitterness turned in on myself and affected my heart.
[ترجمه ترگمان]من فقط یه اژدهای پیر vinegary شدم و همه تلخی من رو به رو شد و روی قلب من تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]من فقط به یک اژدها پیراهن تبدیل شد، و تمام تلخی من در خودم تبدیل شده و بر قلب من تاثیر گذاشته است

3. Avoid vinegary mint sauce and serve a home-made sauce instead.
[ترجمه ترگمان]از سس نعناع بدون کافئین دوری کنید و به جای آن یک سس درست شده را سرو کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از سس نعناع سرکه و به جای سس خانگی ساخته شده است

4. The salads taste too vinegary.
[ترجمه ترگمان]سالاد خیلی خوش مزه است
[ترجمه گوگل]سالادها بیش از حد سرکه می کنند

5. And endless fish and chips, eaten in vinegary haste straight from the newspaper before Nora rushed to work.
[ترجمه ترگمان]و بعد از اینکه نو را دید که مشغول کار کردن است، با عجله از روزنامه بیرون آمد و شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]و ماهی بی پایان و چیپس، که از قبل از نورا عجله کرد تا کار کند، از عطر و طعم خورده خورده است

6. A vinegary smell pricked the still air for a moment, then faded.
[ترجمه ترگمان]یک لحظه حس کرد که هوا هنوز به هوا می رود و بعد ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]یک بوی سرکه ای یک لحظه هوا را خیس کرد و سپس از بین رفت

7. The large whip scorpion emits a vinegary odor when it's alarmed.
[ترجمه ترگمان]عقرب بزرگ، وقتی وحشت زده می شود، بویی vinegary می دهد
[ترجمه گوگل]عقرب های بزرگ شلاق زمانی که هشدار دهنده است، بوی سرکه می دهند

8. This wine tastes very vinegary ( tart ).
[ترجمه ترگمان]این شراب مزه خیلی vinegary (شیرینی)دارد
[ترجمه گوگل]این شراب بسیار طعم دهنده (طرز) است

9. May what butcher saw me is vinegary, said voice carefully: " Do you want white paper? "
[ترجمه ترگمان]در ماه مه که قصابی مرا دید، با احتیاط گفت: \"آیا شما کاغذ سفید می خواهید؟\"
[ترجمه گوگل]ممکن است آنچه که قصاب من را دید، سرکه باشد، صدا را با دقت گفت: �آیا کاغذ سفید را میخواهی؟ '

10. Acetic: Tasting term indicating an undesirable vinegary smell.
[ترجمه ترگمان]Acetic: عبارت Tasting که بوی ناخوشایند vinegary را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اصطلاح طعم استیک نشان دهنده بوی نامطبوع سرکه است

11. This drink has a vinegary taste.
[ترجمه ترگمان] این نوشیدنی طعم vinegary داره
[ترجمه گوگل]این نوشیدنی دارای طعم سرکه است

12. There is no label on the bottle, it tastes a wee bit vinegary.
[ترجمه ترگمان]هیچ برچسبی روی بطری وجود ندارد، آن کمی vinegary است
[ترجمه گوگل]هیچ برچسب در بطری وجود ندارد، آن را طعم سرکه کمی طعم

13. It was like the brief tipsiness from the glass of vinegary wine.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که از شیشه شراب vinegary کوتاه شده باشد
[ترجمه گوگل]مثل شبیه کوتاهی از شیشه شراب سرکه بود

14. Its " originality " grave, the conditional reflex that also can cause owner and psychology are vinegary .
[ترجمه ترگمان]این واکنش \"اصالت\" آن، واکنش شرطی که می تواند باعث شود صاحب و یا روان شناسی شوند vinegary هستند
[ترجمه گوگل]قبر 'اصالت' آن، رفلکس شرطی که همچنین می تواند صاحب و روانشناسی شود، سرکه است


کلمات دیگر: