1. throughout the crisis her mind remained serene and undisturbed
طی آن بحران فکر او آرام و ناآشفته بود.
2. At last I was able to work undisturbed.
[ترجمه ترگمان]بالاخره توانستم بدون مزاحمت کار کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت من توانستم بدون دردسر کار کنم
3. The children pursued their studies, undisturbed by the many visitors.
[ترجمه ترگمان]بچه ها بدون مزاحمت بسیاری از مهمانان مطالعات خود را ادامه دادند
[ترجمه گوگل]بچه ها تحصیلات خود را ادامه دادند، توسط بسیاری از بازدیدکنندگان نادیده گرفته شد
4. I can spend the whole day undisturbed at the warehouse.
[ترجمه ترگمان]می تونم کل روز رو توی انبار بدون مزاحمت باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم کل روز را در انبار خراب کنم
5. The land is to be left undisturbed as a nature reserve.
[ترجمه ترگمان]زمین به عنوان ذخیره طبیعت دست نخورده باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]زمین باید به عنوان ذخایر طبیعت نابود شود
6. The war had not left Bargate undisturbed.
[ترجمه ترگمان]جنگ بدون مزاحمت باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]جنگ بیگناه را ترک نکرد
7. Mark seemed undisturbed by her threats.
[ترجمه ترگمان] مارک از تهدیدهای اون ناراحت به نظر میومد
[ترجمه گوگل]علامت به نظر می رسد توسط تهدید او به نظر نمی آمد
8. Victoria was strangely undisturbed by this symptom, even though her husband and family were frightened.
[ترجمه ترگمان]ویکتوریا به طرز عجیبی از این علامت بی خبر بود، حتی با وجود اینکه شوهرش و خانواده اش ترسیده بودند
[ترجمه گوگل]ویکتوریا به طرز عجیبی از این علامت ناتوان مانده بود، حتی اگر شوهر و خانواده اش ترسو بودند
9. She also left the book undisturbed but felt, as soon as she saw the title, a further fellow feeling with S. Kettering.
[ترجمه ترگمان]او همچنین کتاب را دست نخورده گذاشت، ولی به محض اینکه عنوان را دید، احساس دیگری با اس مشغول Kettering
[ترجمه گوگل]او همچنین این کتاب را بدون دردسر ترک کرد اما احساس کرد که او به عنوان عنوانش را دید، یک احساس دیگر با کاترینینگ
10. The village is still undisturbed.
[ترجمه ترگمان]دهکده هنوز دست نخورده است
[ترجمه گوگل]روستا هنوز هم دست نخورده است
11. Some women are relatively undisturbed by their monthly bleed.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان نسبت به خونریزی ماهانه خود نسبتا دست نخورده هستند
[ترجمه گوگل]برخی از زنان نسبت به خونریزی ماهانه خود نسبتا دست نخورده اند
12. In the Balearics pockets of rural life and inland villages are undisturbed.
[ترجمه ترگمان]در مناطق Balearics زندگی روستایی و روستاهای inland دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه گوگل]در دهکده های Baleares جاده های زندگی روستایی و روستاهای داخلی درهم آمیخته اند
13. He immured himself in a small room to work undisturbed.
[ترجمه ترگمان]خود را در اطاقی کوچک محبوس کرده بود که بدون مزاحمت کار کند
[ترجمه گوگل]او خود را در یک اتاق کوچک به کار خود ادامه داد
14. There was a small restaurant on Sullivan Street where we could talk undisturbed.
[ترجمه ترگمان]یه رستوران کوچیک تو خیابون \"سالیوان\" بود که بتونیم بدون مزاحمت صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]یک رستوران کوچک در خیابان سالیوان وجود داشت که در آن می توانیم بدون دردسر صحبت کنیم