کلمه جو
صفحه اصلی

technician


معنی : کاردان، متخصص فنی، کارشناس فنی، اهل فن، شگردگر، ذیفن
معانی دیگر : کاردان فنی، تکنیسین، تروندگر، فنگر، فن ورز، استاد، تروند شناس

انگلیسی به فارسی

شگردگر، متخصص فنی، ذیفن، کارشناس فنی، اهل فن،کاردان


تکنسین، کاردان، متخصص فنی، کارشناس فنی، اهل فن، شگردگر، ذیفن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person whose work requires certain technical skills.

- a medical technician
[ترجمه ترگمان] یک تکنسین پزشکی
[ترجمه گوگل] تکنسین پزشکی

(2) تعریف: a person who has mastered the technical skills required by an intellectual or artistic discipline.

• specialist in technical details, one versed in the technicalities of a field, specialist in repairs of machinery and appliances
a technician is someone whose job involves skilled practical work with scientific equipment.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] صنعت گر، کارگر فنی، مهندسی ساز، تکنیسین

مترادف و متضاد

کاردان (اسم)
technician

متخصص فنی (اسم)
technician

کارشناس فنی (اسم)
technician

اهل فن (اسم)
technician

شگردگر (اسم)
technician

ذیفن (اسم)
technician

جملات نمونه

1. It is a skillful technician that never blunders.
[ترجمه ترگمان]این یک تکنسین حرفه ای است که هرگز مرتکب اشتباه نمی شود
[ترجمه گوگل]این یک تکنسین ماهر است که هرگز اشتباه نخواهد کرد

2. Mary is training to be a technician.
[ترجمه Eagle] مری در حال تمرین است تا یک تکنسین باشد
[ترجمه Rozhan] مری در حال تمرین است تا یک تکنسین خوب شود
[ترجمه یاسین امینی] مری تمرین می کند تا یک کارشناس فنی بشود
[ترجمه ترگمان]مری در حال آموزش یک تکنسین است
[ترجمه گوگل]ماری آموزش می دهد که یک تکنسین باشد

3. A skilled technician takes years to train.
[ترجمه ترگمان]یک تکنسین ماهر، سال ها طول می کشد تا آموزش ببیند
[ترجمه گوگل]یک تکنسین ماهر برای آموزش به سالها میرود

4. The technician is busy repairing the machine.
[ترجمه ❤A.k❤] متخصص فنی مشغول تعمیر کردن دستگاه است
[ترجمه ترگمان]تکنسین، مشغول تعمیر دستگاه است
[ترجمه گوگل]تکنسین مشغول تعمیر دستگاه است

5. He started as a technician and worked his way up through the company to become managing director.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تکنسین شروع به کار کرد و راه خود را طی کرد تا مدیر اداره شود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تکنسین شروع به کار کرد و از طریق این شرکت برای تبدیل شدن به مدیر عامل کار کرد

6. A technician on probation was hit by a piece of falling masonry.
[ترجمه ترگمان]یه تکنیسین از probation توسط یه تکه سنگ سقوط کرده
[ترجمه گوگل]تکنسین آزمایشی با یک تکه سنگ تراشی سقوط کرد

7. The technician has done a serious disservice to his company by disclosing the kerneled secrets about its main products to other companies.
[ترجمه ترگمان]تکنسین، با فاش کردن اسرار kerneled در مورد محصولات اصلی خود به شرکت های دیگر، به شرکت وی ضرری جدی وارد کرده است
[ترجمه گوگل]این تکنسین، با افشای اسرار کرنل در مورد محصولات اصلی خود را به شرکت های دیگر، به شرکت خود خسارت جدی وارد کرده است

8. He works as a sound technician in a recording studio.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک تکنسین صوتی در یک استودیوی ضبط کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تکنسین صدا در یک استودیوی ضبط کار می کند

9. A school technician pirated anything from video nasties to computer games.
[ترجمه ترگمان]یک تکنسین مدرسه، هر چیزی را از بازی های ویدیویی گرفته تا بازی های کامپیوتری کپی می کند
[ترجمه گوگل]تکنسین مدرسه هر چیزی را از بازی های ویدئویی به بازی های کامپیوتری سوق داد

10. The technician plotted the thermal conductivity versus mean temperature.
[ترجمه ترگمان]تکنسین، رسانایی گرمایی را در مقابل دمای میانگین رسم کرد
[ترجمه گوگل]تکنسین هدایت حرارتی را نسبت به دمای متوسط ​​انجام داد

11. He was a radio technician aboard the USS Missouri.
[ترجمه ترگمان]او یک تکنسین رادیویی در کشتی یو اس اس میسوری بود
[ترجمه گوگل]او یک تکنسین رادیویی در ایالات متحده آمریکا بود

12. As a pianist, she's a brilliant technician, but she lacks passion.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نوازنده پیانو یک تکنسین درخشان است، اما فاقد شور و شوق است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پیانیست، او یک تکنسین درخشان است، اما او اشتیاق ندارد

13. The technician was more excited by the resulting effect than I was: I just thought it was a bit of fun.
[ترجمه ترگمان]تکنسین، از تاثیر ناشی از آن بیشتر هیجان زده بود: من فقط فکر می کردم کمی خنده دار است
[ترجمه گوگل]تکنسین در نتیجه اثر بیشتر از آنچه که من فکر می کردم کمی سرگرم کننده بود هیجان زده شد

14. His action was taped by a college technician for Faldo to replay.
[ترجمه ترگمان]این اقدام او توسط یک متخصص کالج برای پاسخ به replay ضبط شد
[ترجمه گوگل]اقدام او توسط یک تکنسین کالج برای Faldo برای پخش پخش شد

پیشنهاد کاربران

تکنیسین اتاق عمل


اهل فن

به معنای متخصص فنی

تکنسین اتاق عمل . کارش چیه؟کارش اینه اتاق عملو اماده میکنه ابزارواماده میکنه یا استریل کردن اتاقو ابزارارو ب عهده داره


کلمات دیگر: