1. the indiscriminate viewing of t. v. programs
تماشای هر برنامه ی تلویزیونی که پیش بیاید
2. Viewing figures for the series have dropped dramatically.
[ترجمه مجید] آمار مشاهده ی سریال های تلویزیونی بطور چشمگیری کاهش پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]مشاهده ارقام برای این مجموعه به طور چشمگیری کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]در حال مشاهده چهره های این مجموعه به طور چشمگیری کاهش یافته است
3. She disapproved of her son's indiscriminate television viewing.
[ترجمه ترگمان]او با مشاهده تلویزیون بدون تبعیض پسرش مخالف بود
[ترجمه گوگل]او از تماشای تلویزیونی بی نظیر پسرش ناراضی بود
4. Viewing is by appointment only.
[ترجمه ترگمان]نمایش فقط با قرار ملاقات است
[ترجمه گوگل]دیدار فقط با وقت ملاقات قبلی
5. I always find programmes about hospitals compulsive viewing.
[ترجمه ترگمان]من همیشه برنامه هایی در مورد بررسی وسواسی در بیمارستان ها پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه برنامه های مربوط به تماشای مجازات بیمارستان ها را پیدا می کنم
6. The play's mordant comedy makes for compelling viewing.
[ترجمه ترگمان]کمدی کوبنده (play)باعث جلب توجه می شود
[ترجمه گوگل]Comedy Mordant این بازی را برای مشاهده قانع کننده می سازد
7. The film provided an evening of nostalgic viewing.
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک شب برای دیدن دل تنگ کننده را فراهم کرد
[ترجمه گوگل]این فیلم یک شب تماشای دلتنگی را فراهم کرد
8. His influence extends beyond the TV viewing audience.
[ترجمه ترگمان]نفوذ او از دید بینندگان تلویزیونی فراتر می رود
[ترجمه گوگل]نفوذ او فراتر از تماشای تلویزیون است
9. I try to ration the children's television viewing to an hour a day.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم که نمایش تلویزیون کودکان را به یک ساعت در روز سهمیه بندی کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم تلویزیون را با یک ساعت در روز تماشا کنم
10. Viewing is only allowed by appointment.
[ترجمه ترگمان]نمایش فقط با قرار ملاقات مجاز است
[ترجمه گوگل]مشاهده فقط توسط انتصاب مجاز است
11. Lieutenant Ryan closed his eyes, first mentally viewing the different crime scenes, then correlating the data.
[ترجمه ترگمان]ستوان رایان چشمانش را بست، ابتدا در ذهن به صحنه های مختلف جرم نگاه کرد و سپس داده ها را مرتبط کرد
[ترجمه گوگل]لیتانر رایان چشمان خود را بسته است، ابتدا با ذهنیت صحنه های جرم مختلف را ببیند، و سپس داده ها را همسان سازد
12. A viewing platform gave stunning views over the valley.
[ترجمه ترگمان]یک سکوی نمایش دیدگاه های خیره کننده را در مورد این دره به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]یک پلت فرم مشاهده، دیدگاه های خیره کننده ای بر روی دره داشت
13. Television companies have been massaging their viewing figures in order to attract more advertising revenue.
[ترجمه ترگمان]شرکت های تلویزیونی به منظور جذب درآمد تبلیغاتی بیشتر، ارقام بازدید خود را دستکاری کرده اند
[ترجمه گوگل]شرکت های تلویزیونی به منظور جذب درآمد بیشتر تبلیغات، عناصر مشاهده خود را ماساژ داده اند
14. The show has a viewing audience of six million .
[ترجمه ترگمان]این نمایش دارای جمعیتی بالغ بر شش میلیون نفر است
[ترجمه گوگل]این نمایش یک مخاطب 6 میلیون تماشاگر دارد