کلمه جو
صفحه اصلی

teapot


معنی : قوری چای
معانی دیگر : قوری

انگلیسی به فارسی

قوری، قوری چای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a covered pot with a spout and handle that is used to make and serve tea.
مشابه: kettle

• pot for heating and serving tea
a teapot is a container with a lid, a handle, and a spout, used for making and serving tea.

مترادف و متضاد

قوری چای (اسم)
teakettle, teapot

جملات نمونه

1. tempest in a teapot
سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت

2. there is only a dribble of tea left in the teapot
فقط یک ذره چای در قوری مانده است.

3. The teapot looked old but was a recent fake.
[ترجمه ترگمان]قوری پیر به نظر می رسید، اما تازگی داشت
[ترجمه گوگل]قوری قهوه ای قدیمی بود ولی جعلی بود

4. The handle of this teapot has an awkward shape.
[ترجمه ترگمان]دسته این قوری شکل عجیبی داره
[ترجمه گوگل]دسته این قوری شکل بی دست و پا است

5. I felt a sudden urge to smash the teapot against the wall.
[ترجمه ترگمان]ناگهان میل کردم قوری را به دیوار کوبیدم
[ترجمه گوگل]من احساس ناخوشایندی به قوری شدن قوری روی دیوار احساس کردم

6. The water began to bubble in the teapot.
[ترجمه ترگمان]آب شروع به حبابی شدن در قوری کرد
[ترجمه گوگل]آب شروع به حباب در قوری کرد

7. The teapot has lost its proper lid but this one will do instead.
[ترجمه ترگمان]قوری از دست رفته، اما این یکی به جاش این کار و انجام می ده
[ترجمه گوگل]قوری آشپزخانه مناسب خود را از دست داده است، اما این یکی به جای آن انجام خواهد شد

8. He rinsed the teapot out under the tap, to get rid of the tea-leaves.
[ترجمه ترگمان]قوری را از زیر شیر بیرون کشید تا از شر برگ های چای خلاص شود
[ترجمه گوگل]او را تحت شیر ​​بریزید تا از چای برگ خلاص شود

9. a spurt of steam from the teapot.
[ترجمه ترگمان]از قوری بخار بیرون آمد
[ترجمه گوگل]یک اسپورت بخار از دیگ بخار

10. This kind of teapot is very expensive.
[ترجمه ترگمان]این قوری خیلی گران است
[ترجمه گوگل]این نوع قوری بسیار گران است

11. " I am sorry I broke your teapot. "" Forget it. ”
[ترجمه ترگمان]\" متاسفم که teapot را شکستم \" \" فراموش کن \"
[ترجمه گوگل]'متاسفم که قوری شما را شکست '' فراموشش کن '

12. He banged a teapot and some cups on the table.
[ترجمه ترگمان]قوری و چند استکان را روی میز کوبید
[ترجمه گوگل]او یک قوری و چند فنجان روی میز گذاشت

13. She refilled the teapot with boiling water.
[ترجمه ترگمان]قوری را با آب جوشان پر کرد
[ترجمه گوگل]چای با آب جوش را دوباره پر کرد

14. She upped and threw the teapot at him.
[ترجمه ترگمان]و قوری را به طرف او پرت کرد
[ترجمه گوگل]او بالا رفت و قوری را بر روی او ریخت

15. This teapot doesn't pour very well.
[ترجمه ترگمان]این قوری زیاد آب نمی خوره
[ترجمه گوگل]این قوری خیلی خوبه

پیشنهاد کاربران

قوری چای

کتری


کلمات دیگر: