کلمه جو
صفحه اصلی

vicinal


معنی : نزدیک، مجاور، همسایه، پیوسته، اهل محل، در همسایگی
معانی دیگر : در نزدیکی

انگلیسی به فارسی

همسایه، در همسایگی، پیوسته، نزدیک، مجاور


نیکینال، در همسایگی، اهل محل، پیوسته، نزدیک، مجاور، همسایه


انگلیسی به انگلیسی

• of or related to an area; close by, adjacent, neighboring

مترادف و متضاد

نزدیک (صفت)
near, nigh, close, nearby, hand-to-hand, adjacent, adjoining, neighbor, contiguous, vicinal, accessible, relative, proximate, forthcoming, upcoming

مجاور (صفت)
nigh, hand-to-hand, abutting, adjacent, adjoining, next, neighbor, contiguous, vicinal, conterminous, limitrophe

همسایه (صفت)
abutting, adjacent, adjoining, vicinal

پیوسته (صفت)
contiguous, vicinal, eternal, incessant, continuous, attached, allied, united, joined, connected, proximate, continual, uninterrupted, ceaseless, syndetic, coalescent, legato, married

اهل محل (صفت)
vicinal

در همسایگی (صفت)
vicinal

جملات نمونه

1. The parameter's determination of Gaussian vicinal function is proposed to be modified, based on the maximum likelihood criterion.
[ترجمه ترگمان]تعیین پارامتر تابع vicinal گاوسی پیشنهاد شده است تا براساس معیار حداکثر احتمال اصلاح شود
[ترجمه گوگل]تعیین پارامتر تابع گسیوس نزولی پیشنهاد شده است که براساس معیار حداکثر احتمال درست شود

2. The product contained low levels of the vicinal deketone. With this fermentation process, we get a new type of wheat beer with flavour different to that of ordinary barley beer.
[ترجمه ترگمان]این محصول حاوی سطوح پایین of vicinal بود با این فرآیند تخمیر، ما نوع جدیدی از آبجوی جو را با طعم آبجو معمولی جو به دست می آوریم
[ترجمه گوگل]این محصول حاوی مقادیر کم نیکلین است با استفاده از این روند تخمیر، نوع جدیدی از آبجو گندم با عطر و طعم متفاوت از آبجو معمولی جو به دست می آوریم

3. Vicinal diol can be effectively translated into azelaic acid and the corresponding dicarboxylic acid monomethyl ester.
[ترجمه ترگمان]دی آل دی نیز می تواند به طور موثر به azelaic اسید و دی کربوکسیلیک اسید مربوطه monomethyl استر ترجمه شود
[ترجمه گوگل]دیوول Vicinal را می توان به طور موثر به اسید آزیلئیک و مونومیلت اسید dicarboxylic اسید تبدیل شده است

4. Designers should integrate vicinal practice with the design of Distribution Automation System, and create a optimum project during the system design.
[ترجمه ترگمان]طراحان باید تمرینات vicinal را با طراحی سیستم اتوماسیون توزیع یکپارچه کرده و یک پروژه بهینه در طول طراحی سیستم ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]طراحان باید با طراحی سیستم اتوماسیون توزیع، عمل نهایی را با هم ترکیب کنند و در طراحی سیستم یک پروژه مطلوب ایجاد کنند

5. Korea in building Zhuanghe Port, its construction will drive the economy development of Zhuanghe City and the vicinal cities observably, so much as trade communications with Japan and Korea.
[ترجمه ترگمان]در ساخت بندر Zhuanghe، ساخت این کارخانه توسعه اقتصادی شهر Zhuanghe و شهره ای vicinal observably را به خود اختصاص خواهد داد، به گونه ای که ارتباطات تجاری با ژاپن و کره
[ترجمه گوگل]کره جنوبی در ساخت بندر زوانگ، ساخت و ساز آن توسعه اقتصاد از Zhuanghe شهر و شهرهای نواحی را به طور قابل توجهی، به عنوان ارتباطات تجاری با ژاپن و کره، رانندگی خواهد کرد

6. Mining exploitation is one of the important resources of heavy metals pollution, heavy metals from mining activity migrate with surface runoff easily and pollute vicinal river.
[ترجمه ترگمان]استخراج معدن یکی از منابع مهم آلودگی فلزات سنگین است، فلزات سنگین از فعالیت معدنی به آسانی با رواناب سطحی مهاجرت می کنند و رودخانه vicinal را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]بهره برداری از معادن یکی از مهمترین منابع آلودگی فلزات سنگین است؛ فلزات سنگین از فعالیت های معادن، به راحتی با رواناب سطحی مهاجرت می کنند و آلوده کننده رودخانه می شوند

7. The process of this method is relatively complicated, its advantage is vicinal diol's total selectivity reached 85%, when the conversion rate of unsaturated fatty acid methyl ester was 98%.
[ترجمه ترگمان]فرآیند این روش نسبتا پیچیده است، مزیت آن این است که گزینش کل ۴ - دیول به ۸۵ % رسیده است هنگامی که نرخ تبدیل اسید چرب اشباع نشده، متیل استر برابر با ۹۸ % بود
[ترجمه گوگل]فرایند این روش نسبتا پیچیده است، مزیت آن این است که انتخاب کامل ویولین دیول به 85٪ رسیده است، در حالی که میزان تبدیل متصل استرهای اسید چرب اشباع نشده 98٪ است

8. Seven major methods and their reaction characteristics for the synthesis of primary vicinal diamines starting from epoxides, and alkenes etc.
[ترجمه ترگمان]هفت روش عمده و مشخصه های واکنش آن ها برای سنتز of اولیه diamines از epoxides، و آلکن ها و غیره
[ترجمه گوگل]هفت روش اصلی و ویژگی های واکنش آنها برای سنتز دیامینی های اولیه نیکل از اپوکسیدها و الکل ها و غیره

9. The chemical engineering has developed into such a stage that it is integrating with basic disciplines and interacting and crossing with its vicinal branches of science.
[ترجمه ترگمان]مهندسی شیمی به گونه ای توسعه یافته است که با رشته های پایه و تعامل با شاخه های vicinal علم ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]مهندسی شیمی به چنین مرحله ای تبدیل شده است که با رشته های پایه و تعامل و عبور با شاخه های علمی آن پیوند می یابد

10. However, the real crystal surface is far from being like that. The vicinal surfaces of a crystal consist of step structure, which directly affects the chemical and physical process on the surface.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سطح واقعی کریستال از این گونه است سطوح vicinal یک کریستال از ساختار مرحله ای تشکیل شده است که مستقیما بر فرآیند شیمیایی و فیزیکی روی سطح تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]با این حال، سطح کریستال واقعی کاملا متفاوت از این نیست سطوح نزولی یک کریستال شامل ساختار گام است که به طور مستقیم بر روند شیمیایی و فیزیکی روی سطح تاثیر می گذارد

11. A rapid and reliable analytical method for the detection of diacetyl and other vicinal Diketones in beer was described.
[ترجمه ترگمان]یک روش تحلیلی سریع و قابل اطمینان برای تشخیص diacetyl و دیگر vicinal diketones در آبجو شرح داده شد
[ترجمه گوگل]یک روش تحلیلی سریع و قابل اعتماد برای تشخیص دیاستیل و دیگر نانوذرات دیکتون در آبجو توصیف شد

12. Osmuim-catalyzed asymmetric dihydroxylation reaction (AD reaction) of olefins, with cinchona alkaloid derivatives as chiral ligands, is the most effective method to obtain chiral vicinal diols.
[ترجمه ترگمان]واکنش dihydroxylation asymmetric کاتالیز شده Osmuim (واکنش بعد از میلاد)of، با cinchona alkaloid به عنوان لیگاندهای کایرال، موثرترین روش برای بدست آوردن diols کایرال است
[ترجمه گوگل]واکنش دی هیدروکسیلینگ نامتقارن (واکنش AD) olefins، با مشتقات آلکالوئید سینچونا به عنوان لیگاندهای کریل، به عنوان یکی از مؤثر ترین روش برای به دست آوردن دیول های نیکل چیلی است

13. Seven major methods and their reaction characteristics for the synthesis of primary vicinal diamines starting from epoxides, and alkenes etc. are given in detail.
[ترجمه ترگمان]هفت روش اصلی و مشخصه های واکنش آن ها برای سنتز of اولیه diamines از epoxides، و آلکن ها و غیره به طور مفصل ارائه شده است
[ترجمه گوگل]هفت روش اصلی و ویژگی های واکنش آنها برای سنتز دیامینی های اولیه نیکل از اپوکسیدها و آلکین ها و غیره به طور کامل ارائه شده است

14. The brassylic acid made from oxidation of methyl erucate, its selectivity depends directly on vicinal diol's selectivity.
[ترجمه ترگمان]اسید brassylic از اکسیداسیون متیل erucate مشتق می شود، گزینش پذیری آن مستقیما به گزینش پذیری vicinal - دیول وابسته است
[ترجمه گوگل]اسید برنجی ساخته شده از اکسیداسیون متیل اوروکات، انتخاب آن به طور مستقیم بر انتخابی ویولین دیول بستگی دارد

پیشنهاد کاربران

در مهندسی مواد>>>> Vicinal Boundary = مرز فرعی


کلمات دیگر: