1. a nation that regards its writers and artists with deep veneration
ملتی که با احترام عمیق به نویسندگان و هنرمندان خود نظر می کند
2. Patriotism is a arbitrary veneration of real estate above principles.
[ترجمه ترگمان]Patriotism یک احترام اختیاری نسبت به املاک و مستغلات بالاتر از اصول است
[ترجمه گوگل]Patriotism یک تمجید دلخواه املاک و مستغلات در بالاتر از اصول است
3. Churchill was held in near veneration during his lifetime.
[ترجمه ترگمان]چرچیل در دوران زندگیش با احترام به او احترام گذاشته بود
[ترجمه گوگل]چرچیل در طول عمر خود به طور شایسته احیا شد
4. I acquired lasting respect for tradition and veneration for the past.
[ترجمه ترگمان]من نسبت به گذشته احترام عمیقی نسبت به سنت و احترام به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من احترام پایدار برای سنت و احترام به گذشته را به دست آوردم
5. Gandhi became an object of widespread veneration because of his unceasing struggle for freedom and equality.
[ترجمه ترگمان]گاندی به دلیل تلاش مداوم او برای آزادی و برابری به یک موضوع احترام گسترده تبدیل شد
[ترجمه گوگل]گاندی به دلیل مبارزه بی وقفه خود برای آزادی و برابری، به شیوه ای از احترام گسترده تبدیل شد
6. The sun was an object of veneration .
[ترجمه ترگمان]آفتاب نشانه احترام بود
[ترجمه گوگل]خورشید شیء احترام بود
7. The relics were objects of veneration.
[ترجمه ترگمان]آثار باستانی قابل احترام بود
[ترجمه گوگل]آثار احکامی بود
8. Yet even this poverty was transformed by a veneration for beauty.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی این فقر را با احترام به زیبایی تغییر داد
[ترجمه گوگل]با این حال حتی این فقر توسط احترام برای زیبایی تبدیل شده است
9. Eleanor's devotion to her husband amounted almost to veneration.
[ترجمه ترگمان]علاقه الی نور به شوهرش تقریبا به احترام بود
[ترجمه گوگل]عزت الینور به شوهرش تقریبا به احترام تقدیم شد
10. Veneration of the images is therefore for the devout Hindu worship of Brahman.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پرستش تصاویر برای پرستش devout هندو در Brahman است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، احترام از تصاویر برای عبادت مذهبی مسیحی برهمن است
11. The floodwaters have been undiscriminating, offering no veneration or respect for the many temples and religious icons that were inundated along with 22 of Thailand's 77 provinces.
[ترجمه ترگمان]سیلاب طراحی شده است، هیچ احترام یا احترامی برای بسیاری از معابد و شمایل های مذهبی که در طول ۲۲ استان تایلند زیر آب رفته است، قائل نیست
[ترجمه گوگل]سیلاب ها بی تفاوت بوده اند و هیچ احترام و احترام به معابد و آیکون های مذهبی که 22 تن از 77 استان تایلند را در معرض غرق شدن قرار داده اند نیست
12. He looked up him with veneration on the old imaginary pinnacle.
[ترجمه ترگمان]با احترام به قله خیالی قدیمی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او با احترام در قله خیالی قدیمی نگاه کرد
13. His respect for the law bordered on veneration.
[ترجمه ترگمان]احترام او نسبت به قانون bordered بود
[ترجمه گوگل]احترام او به قانون، بر محبت استوار است
14. A veneration of the ancient is the movement's mantra and han fu is its uniform.
[ترجمه ترگمان]احترام باستانی ancient است و کنگ فو اونیفورم مخصوص آن است
[ترجمه گوگل]احترام باستان، جنبه جنبش است و هان فو آن یکنواخت است
15. A memorial was erected in veneration of the dead of both world wars.
[ترجمه ترگمان]یادبودی از مرگ هر دو جنگ جهانی سر برافراشته بود
[ترجمه گوگل]یک یادبود به احترام مردگان هر دو جنگ جهانی برپا شد