1. he referred to his unhappy childhood as a vindication of his crimes
برای توجیه جنایات خود به کودکی مذلت بار خود اشاره کرد.
2. There is much to be said in vindication of his claim.
[ترجمه ترگمان]در دفاع از ادعای او چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در ادعای ادعای وی، باید گفت که خیلی زیاد است
3. The army's victory is being seen as vindication of their tactics.
[ترجمه ترگمان]پیروزی ارتش به عنوان دفاع از tactics دیده می شود
[ترجمه گوگل]پیروزی ارتش به عنوان دفاع از تاکتیک های آنهاست
4. He called the success a vindication of his party's free-market economic policy.
[ترجمه ترگمان]او این موفقیت را اثباتی بر سیاست اقتصادی بازار آزاد حزب خود خواند
[ترجمه گوگل]او موفقیت را تأیید کرد سیاستمدار اقتصادی بازار آزاد حزبش
5. The result was a vindication of all our efforts.
[ترجمه ترگمان]نتیجه حاکی از دفاع از همه تلاش های ما بود
[ترجمه گوگل]نتیجه نتیجه گیری همه تلاش های ما بود
6. It is also a vindication of his political instincts.
[ترجمه ترگمان]همچنین از غرایز سیاسی خود دفاع می کند
[ترجمه گوگل]این نیز یک غرور سیاسی است
7. Phillips says his ultimate vindication would be to see the airline industry adopting SafetyScope, but he isn't holding his breath.
[ترجمه ترگمان]فیلیپس می گوید دفاع نهایی او این است که صنعت هواپیمایی را به تصویب برساند، اما او نفسش را حبس نمی کند
[ترجمه گوگل]فیلیپس معتقد است نهایتا تصدیق این است که صنعت هواپیمایی با تصویب SafetyScope، اما او نفس خود را حفظ نمی کند
8. These results are no more than a vindication of commonsense analysis.
[ترجمه ترگمان]این نتایج بیش از a تجزیه و تحلیل commonsense نیستند
[ترجمه گوگل]این نتایج نه تنها از تحلیلهای رایج است
9. Or maybe we're searching for forgiveness -- or vindication.
[ترجمه ترگمان]یا شاید ما دنبال بخشش هستیم یا برای دفاع از خودمون
[ترجمه گوگل]یا شاید ما در حال جستجو برای بخشش - یا بازجویی است
10. In A Vindication of the Rights of Woman, Wollstonecraft turns from political privilege to social oppression.
[ترجمه ترگمان]در اثبات حقانیت حقوق زنان، Wollstonecraft از امتیازات سیاسی به ظلم اجتماعی برمی گردد
[ترجمه گوگل]وللنستاکراث در حق حاکمیت حقوق زنان، از امتیاز سیاسی به ستم اجتماعی تبدیل می شود
11. May my vindication come from you; may your eyes see what is right.
[ترجمه ترگمان]می توانم از شما دفاع کنم، ممکن است چشم شما ببیند که چه چیزی درست است
[ترجمه گوگل]ممکن است بازجویی من از شما بیفتد ممکن است چشمان شما را ببینند که درست است
12. NIV May my vindication come from you; may your eyes see what is right.
[ترجمه ترگمان]ممکن است vindication از شما بیان کنم، شاید چشم شما ببیند که چه چیزی درست است
[ترجمه گوگل]NIV ممکن است بازجوی من از شما بیاید؛ ممکن است چشمان شما را ببینند که درست است
13. He will receive blessing from the LORD and vindication from God his Savior.
[ترجمه ترگمان]خداوند از خداوند دعای خیری دریافت خواهد کرد و از خدا ناجی خود خواهد شد
[ترجمه گوگل]او برکت خداوند را می پذیرد و از جانب خدا او را نجات خواهد داد
14. It is a vindication for Li Peng, the veteran Leninist central planner.
[ترجمه ترگمان]این a برای لی پنگ، طراح کهنه کار Leninist central
[ترجمه گوگل]این ادعا برای لی پنگ، برنامهریز مرکزی جانباز لنینیست است
15. Two days later, flushed with vindication, she knocked on my front door and handed me a yellowed newspaper clipping.
[ترجمه ترگمان]دو روز بعد، سرخ شد و به در جلویی ضربه زد و یک تکه روزنامه زرد رنگ را به من داد
[ترجمه گوگل]دو روز بعد، با جرقه زدن، او را در درب ورودی من زدم و یک برش زرد چاپ کرد