کلمه جو
صفحه اصلی

unarm


معنی : خلع سلاح کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: disarm، غیر مسلح کردن

انگلیسی به فارسی

خلع سلاح کردن، غیر مسلح کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unarms, unarming, unarmed
• : تعریف: to deprive of weapons; disarm.
مشابه: disarm

- The police officer unarmed the shooter.
[ترجمه ترگمان] مامور پلیس بدون اسلحه به تیرانداز شلیک کرده
[ترجمه گوگل] افسر پلیس تیرانداز را غیرمسلح ساخت

• disarm, take away weapons

مترادف و متضاد

خلع سلاح کردن (فعل)
disarm, unarm

جملات نمونه

1. Bombs rained down on the unarmed common people.
[ترجمه ترگمان]بمب ها بر روی افراد غیر مسلح غیر مسلح فرود آمدند
[ترجمه گوگل]بمب ها بر مردم معمولی غیر مسلح غوطه ور شدند

2. The soldiers concerned were unarmed at the time.
[ترجمه ترگمان]سربازان در آن زمان بدون اسلحه بودند
[ترجمه گوگل]سربازان مربوطه در آن زمان مسلح بودند

3. The army were accused of shooting down unarmed demonstrators.
[ترجمه ترگمان]ارتش به تیراندازی به تظاهرکنندگان غیر مسلح متهم شده بود
[ترجمه گوگل]ارتش متهم به تیراندازی تظاهرکنندگان غیر مسلح شد

4. The soldiers were trained in unarmed combat .
[ترجمه ترگمان]سربازان در نبرد غیر مسلح آموزش دیده می شدند
[ترجمه گوگل]سربازان در جنگ غیر مسلح آموزش دیده بودند

5. The army has been criticized for attacking the unarmed civilian population.
[ترجمه ترگمان]ارتش به خاطر حمله به مردم غیر مسلح غیر مسلح مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]ارتش از حمله به غیرنظامی غیر نظامی مورد انتقاد قرار گرفته است

6. The soldiers were accused of bestial acts against unarmed civilians.
[ترجمه ترگمان]سربازان به اعمال bestial علیه غیر نظامیان غیر مسلح متهم شده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان به اعمال زشت علیه غیرنظامیان غیر مسلح متهم شدند

7. He walked into the camp alone and unarmed.
[ترجمه ترگمان]او تنها و بدون اسلحه وارد اردوگاه شد
[ترجمه گوگل]او تنها به اردوگاه و غیر مسلح رفت

8. Thirteen unarmed civilians died in that attack.
[ترجمه ترگمان]سیزده غیر مسلح غیر مسلح در آن حمله کشته شدند
[ترجمه گوگل]سیزده غیر نظامی غیرنظامی در این حمله کشته شدند

9. He walked into the camp unarmed.
[ترجمه ترگمان]او بدون اسلحه وارد اردوگاه شد
[ترجمه گوگل]او به اردوگاه بی رحم رفت

10. Fifty police officers to arrest two unarmed men is surely a case of using a sledgehammer to crack a nut.
[ترجمه ترگمان]پنجاه نفر از افسران پلیس که دو مرد غیر مسلح را دستگیر می کنند قطعا یک مورد استفاده از پتک و خرد کردن یک مهره است
[ترجمه گوگل]پنجاه مأمور پلیس برای دستگیری دو مرد غیر مسلح، مطمئنا مورد استفاده از یک چکش برای شکستن مهره است

11. There were reprisals against unarmed civilians.
[ترجمه ترگمان]اقدامات تلافی جویانه بر علیه شهروندان غیر مسلح صورت گرفت
[ترجمه گوگل]مجاهدین علیه غیرنظامیان غیر مسلح کشته شدند

12. He walked unarmed into the hills.
[ترجمه ترگمان]بدون اسلحه به طرف تپه ها رفت
[ترجمه گوگل]او به تپه ها مسلح نشده بود

13. The army massacred more than 150 unarmed civilians.
[ترجمه ترگمان]ارتش بیش از ۱۵۰ شهروند غیر مسلح را قتل عام کرد
[ترجمه گوگل]ارتش بیش از 150 غیرنظامی غیر مسلح را کشت

14. Countless unarmed civilians fleeing to the borders were killed by helicopter gunships.
[ترجمه ترگمان]هزاران غیر مسلح غیر مسلح که به سوی مرزها فرار کرده اند، توسط بالگردهای توپدار کشته شدند
[ترجمه گوگل]بی شماری غیر نظامیان غیرنظامی که از مرزها فرار می کنند، توسط بمب های هلی کوپتر کشته شدند

15. They were unarmed of weapons.
[ترجمه ترگمان]اونا بدون اسلحه اسلحه بودن
[ترجمه گوگل]آنها بدون سلاح بودند


کلمات دیگر: