کلمه جو
صفحه اصلی

understudy


معنی : عضو علی البدل، هنرپیشه علی البدل شدن
معانی دیگر : بازیگر علی البدل، هنرپیشه ی هموند

انگلیسی به فارسی

هنرپیشه علی البدل شدن، عضو علی البدل


خرابکاری، عضو علی البدل، هنرپیشه علی البدل شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: understudies, understudying, understudied
(1) تعریف: to learn the role or function of so as to be able to substitute for (usu. an actor in a play).

(2) تعریف: to learn (usu. a role in a play) so as to be able to replace another person.
مشابه: learn, practice, study
اسم ( noun )
حالات: understudies
• : تعریف: one who has learned the role or function of, and can substitute for, another person, usu. in a play.
مترادف: stand-in
مشابه: alternate, backup, replacement, sub, substitute

• actor trained to act in another actor's role as a substitute, person trained to substitute for another
study a role in order to replace the regular actor in that role when necessary (theater), act as an understudy
an actor's or actress's understudy is a person who has learned their part in a play and can act the part if the actor or actress is ill.

مترادف و متضاد

عضو علی البدل (اسم)
understudy

هنرپیشه علی البدل شدن (فعل)
understudy

substitute


Synonyms: alternate, backup, double, fill-in, pinch hitter, replacement, reserve, stand-by, stand-in, sub, successor


جملات نمونه

1. The Vice - President acts as understudy to the President.
[ترجمه ترگمان]معاون رئیس جمهور به عنوان مشاور رئیس جمهور عمل می کند
[ترجمه گوگل]معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس جمهور به عنوان محکوم به نظر می رسد

2. The star actor was ill, so his understudy had to alternate for him.
[ترجمه ترگمان]بازیگر ستاره بیمار بود بنابراین عضو ثانوی اون جایگزین اون شده بود
[ترجمه گوگل]بازیگر ستاره بیمار بود، بنابراین محقق او مجبور بود جایگزین او شود

3. He was an understudy to Charlie Chaplin on a tour of the USA.
[ترجمه ترگمان]او یک understudy به چارلی چاپلین و در تور آمریکا بود
[ترجمه گوگل]او در یک تور از ایالات متحده به چارلی چاپلین متهم شد

4. She worked as an understudy to Elaine Page.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک understudy برای الین صفحه کار می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک متخصص به الاین صفحه کار می کرد

5. The understudy was substituted when the leading actor fell ill.
[ترجمه ترگمان]عضو ثانوی جایگزین آن شد که بازیگر اصلی بیمار شد
[ترجمه گوگل]زمانی که بازیگر پیشرو بیمار شد، متفکر جایگزین شد

6. Glover's understudy took over the role on Broadway.
[ترجمه ترگمان]عضو ثانوی \"گلاور\" نقش نقش \"برادوی\" رو بازی کرده
[ترجمه گوگل]دروازهبان گولور نقش برادوی را بازی کرد

7. It is almost impossible for the understudy to achieve mental equilibrium.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به تعادل روانی تقریبا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]تقریبا غیرممکن است که از بین رفته برای دستیابی به تعادل روانی

8. Since the understudy was off with flu, there could be no show.
[ترجمه ترگمان]از اونجایی که عضو ثانوی جایگزین آنفولانزا بود ممکنه هیچ نمایشی وجود نداشته باشه
[ترجمه گوگل]از آنجایی که افراد مبتلا به آنفولانزا دچار آنفلوآنزا بودند، هیچ نمایشی وجود نداشت

9. In her place was her understudy, Miss Lisa Fennell, a young dancer usually seen in the chorus.
[ترجمه ترگمان]در جای او، understudy، دوشیزه لیزا Fennell، یک رقاص جوان معمولا در گروه موسیقی دیده می شد
[ترجمه گوگل]در جای خودش، متفکرش، خانم لیس فینل، رقصنده ی جوان که معمولا در کورس دیده می شد، بود

10. But Owen is not an understudy.
[ترجمه ترگمان]اما \"اوون\" یه عضو ثانوی نیست
[ترجمه گوگل]اما اوون یک متفکر نیست

11. The leading player is ill. Let his understudy to appear on the scene.
[ترجمه ترگمان]بازیکن پیشرو بیمار است اجازه بده بازیگر بدل بشه که توی صحنه ظاهر بشه
[ترجمه گوگل]بازیکن پیشرو بیمار است اجازه دهید که او در صحنه ظاهر شود

12. The understudy is substituted when the leading actor falls ill.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بازیگر اصلی بیمار می شود، understudy جانشین می شود
[ترجمه گوگل]زمانی که بازیگر پیشرو بیمار می شود، متفکر جایگزین می شود

13. When the star became sick, his understudy stepped into his part.
[ترجمه ترگمان]وقتی که ستاره تبدیل به بیمار شد، عضو ثانوی او به سهم خودش قدم گذاشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که ستاره بیمار شد، متفکرش وارد بخشش شد

پیشنهاد کاربران

بدلکار

understudy ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: بازیگر ذخیره
تعریف: بازیگری که خود را از پیش برای بازی در یکی از نقش های اصلی آماده کرده است تا در هنگام ضرورت به جای آن بازیگر بازی کند


کلمات دیگر: