معنی : خاکی، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین، خاکی، زمینی
معانی دیگر : دنیوی، ساکن کره ی زمین، زمین زی، خاکزی
tellurian
معنی : خاکی، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین، خاکی، زمینی
معانی دیگر : دنیوی، ساکن کره ی زمین، زمین زی، خاکزی
انگلیسی به فارسی
زمینی، خاکی، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین
تلورین، خاکی، ساکن زمین، دستگاه سنجش حرکات زمین، زمینی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: characteristic of or pertaining to the earth or its inhabitants; terrestrial.
• مشابه: earthly, terrestrial
• مشابه: earthly, terrestrial
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an inhabitant of the earth; human being.
• مشابه: mortal, terrestrial
• مشابه: mortal, terrestrial
• (2) تعریف: an instrument that shows how the earth's position and movements cause daily and seasonal changes.
مترادف و متضاد
خاکی (اسم)
tellurian
ساکن زمین (اسم)
tellurian
دستگاه سنجش حرکات زمین (اسم)
tellurian
خاکی (صفت)
humble, earthly, terrestrial, earthy, mortal, dun, earthen, worldly, khaki, earthborn, mundane, tellurian, terrene
زمینی (صفت)
agrarian, earthly, terrestrial, territorial, earthy, geocentric, geomorphic, sublunar, sublunary, tellurian, telluric, tellurous, terrene
کلمات دیگر: