1. But it legitimises a form of vigilantism, of taking the law into one's own hands, which provides "justice" only of the crudest sort.
[ترجمه ترگمان]اما این شکلی از vigilantism است که قانون را به دست خود می گیرد، که \"عدالت\" را تنها از بدترین نوع تامین می کند
[ترجمه گوگل]اما مشروعیت یک شکل از هوشیاری است که قانون را به دست خود می گیرد، که عدالت را تنها از نوع خشن تر فراهم می کند
2. While the vigilantism has been praised by some as evidence of neighborhood unity, others see it as an illustration of a nation that continues to spiral out of control.
[ترجمه ترگمان]در حالی که the از سوی برخی به عنوان شاهدی بر اتحاد همسایگی مورد ستایش قرار گرفته است، برخی دیگر آن را تصویری از ملتی می بینند که همچنان از کنترل خارج می شود
[ترجمه گوگل]در حالی که بعضی اوقات هویتنمایی بعنوان شواهدی از وحدت محله ستایش شده است، دیگران آن را به عنوان تصویری از یک ملت که همچنان به خارج از کنترل حرکت می کنند، می بینند
3. Vigilantism would not be thwarted . . . simply by orders of a court suppression on his name.
[ترجمه ترگمان]vigilantism با دستور یک دادگاه سرکوب به نام او، به سادگی توسط دادگاه خنثی نخواهد شد
[ترجمه گوگل]وحشیگری نابود نخواهد شد به سادگی به دستور دادگاه سرکوب در نام او
4. As part of his maddened vigilantism, Durron ensured that another Sun Crusher would never be built by using the Force to tear all knowledge of the superweapon project from Qwi Xux's vulnerable mind.
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از vigilantism دیوانه اش، Durron اطمینان داد که crusher دیگری هرگز با استفاده از زور برای تجزیه و تحلیل تمام دانش پروژه superweapon از ذهن آسیب پذیر Qwi ساخته نخواهد شد
[ترجمه گوگل]Durron به عنوان بخشی از هیتلانتسیسم فریبنده او، اطمینان داد که یکی دیگر از خرد کننده خورشیدی با استفاده از نیروی هرگز ساخته نخواهد شد تا همه دانش های مربوط به پروژه فوق العاده ای از ذهن آسیب پذیر Qwi Xux را پاره کند
5. The targets of the Gulabi Gang's vigilantism are corrupt officials and violent husbands.
[ترجمه ترگمان]اهداف of دسته Gulabi مقامات فاسد و شوهران خشن هستند
[ترجمه گوگل]اهداف نیرومند گاندی گولابی عبارتند از مقامات فاسد و شوهران خشونت آمیز
6. Will the Chinese people rise above cyber- vigilantism and use the Internet to build a just and fair society governed by accountable leaders?
[ترجمه ترگمان]آیا مردم چین از اینترنت سایبری بالا می روند و از اینترنت برای ایجاد یک جامعه عادلانه و عادلانه که توسط رهبران پاسخگو کنترل می شود، استفاده می کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا مردم چینی بالاتر از سایبر هیتلانتیسم می شوند و از اینترنت برای ایجاد یک جامعه منصفانه و منصفانه تحت رهبری مسئولان پاسخ استفاده می کنند؟
7. The book is the same premise, with hilariously contrived justification for vigilantism and graphic depictions of the protagonist-killing scumbags.
[ترجمه ترگمان]این کتاب همان فرضیه است، با justification hilariously برای vigilantism و ترسیم گرافیکی of - قتل scumbags
[ترجمه گوگل]کتاب همان فرضیه است، با توجیه خنده دارانه و جنجالی برای هوشیاری و نمایشهای گرافیکی از اسطوره های اصلی قهرمانانه
8. Zhang created a site, orionchris. cn, that included the so-called "death blog" and essentially led to the vigilantism.
[ترجمه ترگمان]ژانگ سایتی به نام orionchris ایجاد کرد این در حالی بود که به اصطلاح \"بلاگ مرگ\" معروف بود و اساسا به the منتهی می شد
[ترجمه گوگل]ژانگ یک سایت، orionchris را ایجاد کرد cn، که شامل 'مرگ وبلاگ' بود و اساسا منجر به هوشیاری شد
9. In other words, as journalists often like to point out, online feuds lead to vigilantism, and missteps on Chinese soil can draw the wrath of Chinese hackers.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، همانطور که روزنامه نگاران اغلب دوست دارند اشاره کنند، دشمنی های آنلاین منجر به vigilantism می شوند، و اشتباه ات در خاک چین می تواند خشم هکرهای چینی را جلب کند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، همان طور که روزنامه نگاران اغلب تماشا می کنند، اختلافات آنلاین منجر به هوشیاری می شود، و اشتباهات در خاک چینی می تواند موجب خشم هکرهای چینی شود
10. The onus is now on the Libyan people to show restraint and respect for the rule of law in dealing with regime officials and soldiers, and to refrain from vigilantism and retributive justice.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت بر دوش مردم لیبی است که خویشتن داری و احترام به نقش قانون در برخورد با مقامات رژیم و سربازان را نشان دهند و از vigilantism و عدالت کیفری خودداری کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، مردم لیبی مجاز به تظاهرات و احترام به حاکمیت قانون در برخورد با مقامات رژیم و سربازان هستند و از ارتداد و عدالت مجرمانه خودداری می کنند
11. There has been recurrent talk by the government of registering all Internet users, and many worry that a wave of online threats and vigilantism could serve as a pretext to impose new limits on users.
[ترجمه ترگمان]دولت ثبت همه کاربران اینترنت را تکرار کرده است، و بسیاری نگران این هستند که موج تهدیدات آنلاین و vigilantism می تواند به عنوان بهانه ای برای تحمیل محدودیت های جدید به کاربران عمل کند
[ترجمه گوگل]دولت با ثبت نام تمام کاربران اینترنت، گفتگو های مکرر و بسیاری از نگرانی ها مبنی بر اینکه موج تهدیدهای آنلاین و هوشیاری می تواند بعنوان یک بهانه برای اعمال محدودیت های جدید به کاربران باشد
12. The first film certainly hinted at this possibility, thrusting the hero and his alter-ego into a world where Wayne's frivolity was as despised as Batman's vigilantism .
[ترجمه ترگمان]اولین فیلم به طور حتم به این امکان اشاره کرد و قهرمان و تغییر شخصیت او را به دنیایی تبدیل کرد که در آن پوچی و پوچی به اندازه بتمن بودن بتمن بود
[ترجمه گوگل]اولین فیلم به این نکته اشاره کرد که قهرمان و شخصیت انحصاری آن را به دنیایی تبدیل کرده است که ناخودآگاه وین به عنوان بیرحمانه گرایی بتمن خدشه دار شده است