کلمه جو
صفحه اصلی

violin


معنی : ویولن
معانی دیگر : (ساز زهی) ویولن

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) ویولن


ویولن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a relatively small, high-pitched stringed instrument with an unfretted fingerboard, whose four strings are tuned in fifths, and that is played by being held horizontally out from chin and shoulder.

• stringed musical instrument which has four strings and is played with a bow while held under the chin
a violin is a musical instrument with four strings stretched over a shaped hollow box. you hold a violin under your chin and play it with a bow.

مترادف و متضاد

ویولن (اسم)
fiddle, violin

جملات نمونه

1. violin strings vibrate and produce sound
تارهای ویولن می لرزد و صدا تولید می کند.

2. a violin that is out of tune
ویولنی که کوک نیست

3. does a violin have four strings?
آیا ویولن چهار سیم دارد؟

4. when the violin sang
وقتی که ویولن آواز سر داد

5. to string a violin
به ویولن سیم انداختن

6. the dexterity of that violin player
چیره دستی آن نوازنده ی ویولن

7. the neck of a violin
دسته ی ویولن

8. the waist of a violin
میانگاه (یاکمر) ویولن

9. a chin rest on a violin
جای چانه روی ویولن

10. to draw the bow over violin strings
آرشه را روی سیم های ویولن کشیدن

11. the mellow tones of an old violin
آهنگ های ملایم ویولن قدیمی

12. to key the strings of a violin
تارهای ویولن را کوک کردن

13. Lizzie used to play the violin.
[ترجمه امیر] لیزی ویولن میزد.
[ترجمه ترگمان]لیزی قبلا ویولن می زد
[ترجمه گوگل]لیزری برای پخش ویولن بازی کرد

14. She puts great expression into her violin playing.
[ترجمه ترگمان]او در حال بازی کردن با ویولنش، حالت روحی بزرگی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]او بیان بسیار خوبی در بازی ویولن خود می کند

15. Einstein enjoyed himself playing his violin in his simple home.
[ترجمه ترگمان]انیشتین از نواختن ویولن خود در خانه ساده خود لذت می برد
[ترجمه گوگل]اینشتین از ویولن خود در خانه ساده خود لذت برد

16. The violin player walked away with the show.
[ترجمه ترگمان]نوازنده ویولون با این نمایش کنار رفت
[ترجمه گوگل]پخش کننده ویولن با این نمایش به راه افتاد

17. How well he plays the violin.
[ترجمه ترگمان]چه خوب ویولن می نوازد
[ترجمه گوگل]چگونه وی ویولن را بازی می کند

18. He taught himself to play the violin.
[ترجمه ترگمان]به خود آموخت که ویولون بنوازد
[ترجمه گوگل]او خود را به بازی ویولن آموزش داد

پیشنهاد کاربران

a musical instrument - ویولن

ویلون ( نوعی ساز )

به معنای یکی از ابزار های موسیقی مثل ساز دهنی و ویولن خود

تخصصی در آمار نمودار ویولون

نوعی ابزار موسیقی

violin
واژه یِ آلمانیِ آن بِسیار نَزدیک به واژه یِ کُهَنِ پارسی اَست :
آلمانی : Geige ~ گَیگه
پارسی : غِیژَک ، قِیجَک ، این نامواژه اَز رویِ سِدایِ
غِژغِژ ، قِج قِج بَرساخته شُده اَست.
واژه هایِ پیشنَهادی :
گِیگَک ، غِیژَک ، غِیژه ، غِیژو


کلمات دیگر: