1. violin strings vibrate and produce sound
تارهای ویولن می لرزد و صدا تولید می کند.
2. a violin that is out of tune
ویولنی که کوک نیست
3. does a violin have four strings?
آیا ویولن چهار سیم دارد؟
4. when the violin sang
وقتی که ویولن آواز سر داد
5. to string a violin
به ویولن سیم انداختن
6. the dexterity of that violin player
چیره دستی آن نوازنده ی ویولن
7. the neck of a violin
دسته ی ویولن
8. the waist of a violin
میانگاه (یاکمر) ویولن
9. a chin rest on a violin
جای چانه روی ویولن
10. to draw the bow over violin strings
آرشه را روی سیم های ویولن کشیدن
11. the mellow tones of an old violin
آهنگ های ملایم ویولن قدیمی
12. to key the strings of a violin
تارهای ویولن را کوک کردن
13. Lizzie used to play the violin.
[ترجمه امیر] لیزی ویولن میزد.
[ترجمه ترگمان]لیزی قبلا ویولن می زد
[ترجمه گوگل]لیزری برای پخش ویولن بازی کرد
14. She puts great expression into her violin playing.
[ترجمه ترگمان]او در حال بازی کردن با ویولنش، حالت روحی بزرگی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]او بیان بسیار خوبی در بازی ویولن خود می کند
15. Einstein enjoyed himself playing his violin in his simple home.
[ترجمه ترگمان]انیشتین از نواختن ویولن خود در خانه ساده خود لذت می برد
[ترجمه گوگل]اینشتین از ویولن خود در خانه ساده خود لذت برد
16. The violin player walked away with the show.
[ترجمه ترگمان]نوازنده ویولون با این نمایش کنار رفت
[ترجمه گوگل]پخش کننده ویولن با این نمایش به راه افتاد
17. How well he plays the violin.
[ترجمه ترگمان]چه خوب ویولن می نوازد
[ترجمه گوگل]چگونه وی ویولن را بازی می کند
18. He taught himself to play the violin.
[ترجمه ترگمان]به خود آموخت که ویولون بنوازد
[ترجمه گوگل]او خود را به بازی ویولن آموزش داد