1. a teacup
استکان
2. to smash a teacup
فنجان چای را شکاندن
3. An unfortunate man would be drowned in a teacup.
[ترجمه ترگمان]یک مرد بدبخت در فنجان چای غرق می شد
[ترجمه گوگل]یک مرد مایه تاسف در یک تانک غرق خواهد شد
4. It's just a storm in a teacup.
[ترجمه ترگمان]این فقط یه طوفان در فنجون است
[ترجمه گوگل]این یک طوفان در یک تانک است
5. He watched her tremulous hand reach for the teacup.
[ترجمه ترگمان]دست لرزانش را دراز کرد تا فنجان چای را بردارد
[ترجمه گوگل]او دست و پا زدن دست خود را برای خورشید تماشا کرد
6. His mother twinkled at him over her teacup.
[ترجمه ترگمان]مادرش روی فنجان چایش می درخشید
[ترجمه گوگل]مادرش بر روی تیشرتش به او زل زد
7. The daddy swayed from the kitchen, teacup in hand and picked up the receiver.
[ترجمه ترگمان]پدر از آشپزخانه تکان خورد و فنجان چایش را برداشت و گوشی را برداشت
[ترجمه گوگل]بادی از آشپزخانه خارج شد، تیکاپ را در دست گرفت و گیرنده را برداشت
8. I refill her teacup once, twice.
[ترجمه ترگمان]دوباره فنجان چایش را پر می کنم
[ترجمه گوگل]یک بار، دوبار او را دوباره پر کنید
9. Instead, ask whether the benefits of the teacup outweigh the cost.
[ترجمه ترگمان]به جای آن بپرسید که آیا فواید فنجان چای بیشتر از هزینه است یا نه
[ترجمه گوگل]در عوض، بپرسید که آیا مزایای سبد خرید بیش از هزینه است
10. Mrs Browning put down her teacup and cleared her throat.
[ترجمه ترگمان]خانم براونینگ فنجان چایش را پایین گذاشت و گلویش را صاف کرد
[ترجمه گوگل]خانم براونینگ خمیر دسر را خالی کرد و گلویش را پاک کرد
11. However, it's a storm in a teacup.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک طوفان در فنجان چای است
[ترجمه گوگل]با این حال، یک طوفان در یک تانک است
12. Standing on the sheltered side of the school, teacup in hand, she watched with mounting excitement.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در کنار در پناه گرفته مدرسه ایستاده بود و فنجان چای را در دست نگه داشته بود با هیجان به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او با نگاهی به هیجان در حال تماشای ایستادن در کنار پناهگاه مدرسه، در حالیکه با دستشویی در دست بود
13. Nothing serious, just a storm in a teacup.
[ترجمه ترگمان]چیز مهمی نیست فقط یه طوفان تو فنجون
[ترجمه گوگل]چیزی جدی نیست، فقط یک طوفان در یک فنجان چای
14. His anger was unreasonable, a storm in a teacup.
[ترجمه ترگمان]خشم او غیر منطقی بود، طوفانی در فنجان چای
[ترجمه گوگل]خشم او غیر منطقی بود، یک طوفان در یک فنجان چای