کلمه جو
صفحه اصلی

telephonic


معنی : تلفنی
معانی دیگر : تلفنی

انگلیسی به فارسی

تلفنی


تلفن، تلفنی


انگلیسی به انگلیسی

• of a telephone, performed using a telephone

مترادف و متضاد

تلفنی (صفت)
telephonic

جملات نمونه

1. Then, unable to resist the telephonic siren song, she picked it up.
[ترجمه ترگمان]سپس، در حالی که قادر نبود در برابر سرود siren telephonic مقاومت کند، آن را برداشت
[ترجمه گوگل]سپس، قادر به مقاومت در برابر آهنگ آژیر تلفنی، او آن را برداشت

2. Sly hit the various telephonic security switches that had started flashing on the dashboard.
[ترجمه ترگمان]Sly به سوئیچ های امنیتی تلفنی مختلفی برخورد کرد که شروع به چشمک زدن بر روی داشبورد کردند
[ترجمه گوگل]سوئیچ های مختلف امنیتی تلفن که در داشبورد چشمک زده بودند به شدت برخورد کرد

3. For telephonic requests, the Client will be informed that the cancellation will only be processed on receipt of the written request to cancel.
[ترجمه ترگمان]برای درخواست های تلفنی، مشتری مطلع خواهد شد که لغو تنها به محض دریافت درخواست کتبی برای لغو پردازش خواهد شد
[ترجمه گوگل]برای درخواست های تلفنی، مشتری اعلام خواهد شد که لغو تنها در صورت دریافت درخواست کتبی برای لغو پردازش می شود

4. First will be a telephonic interview if you pass the telephonic interview then you will be called for face to face interview in Hangzhou.
[ترجمه ترگمان]اگر مصاحبه تلفنی را قبول کنید، ابتدا مصاحبه تلفنی تلفنی انجام خواهد شد سپس برای رویارویی با interview در Hangzhou درخواست خواهید شد
[ترجمه گوگل]اولین مصاحبه تلفنی خواهد بود اگر مصاحبه تلفنی را منتقل کنید و سپس برای مصاحبه رو به رو در Hangzhou تماس بگیرید

5. This telephonic coaching service provided to Intel SH, Xi'an and remote office's employees. The employee will receive coaching service via the phone call in the appointed time slot.
[ترجمه ترگمان]این خدمات مربیگری telephonic به کارکنان اینتل، Xi، و کارمندان از راه دور ارایه شده است کارمند از طریق تماس تلفنی در بازه زمانی تعیین شده خدمات مربیگری را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سرویس مربیگری تلفنی به کارمندان Intel SH، Xi'an و از راه دور ارائه شده است این کارمند از طریق تماس تلفنی در محل زمان تعیین شده، خدمات مربیگری را دریافت خواهد کرد

6. All of this telephonic lore is recipe knowledge since it does not concern anything except what I have to know for my present and possible future pragmatic purposes.
[ترجمه ترگمان]تمام این دانش تلفنی، دانش دستورالعمل است، زیرا به چیزی جز آنچه که من باید برای اهداف حال و آینده احتمالی آینده خود بدانم، اهمیت نمی دهد
[ترجمه گوگل]تمام این علم تلفنی دانش علمی است زیرا هیچ چیزی جز چیزی که من باید برای اهداف فعلی و آینده ی عملی خودم شناختم مربوط نمی شود

7. The D-SMART was integrated into computer and telephonic systems at 5 sites within the Pittsburgh Regional Initiative for Diabetes Education (PRIDE) network.
[ترجمه ترگمان]D - SMART به سیستم های کامپیوتری و تلفنی در ۵ مکان در شبکه منطقه ای پیشاور برای آموزش دیابت (PRIDE)ادغام شد
[ترجمه گوگل]D-SMART در سیستم 5 رایانه ای در شبکه آموزش و پرورش دیابت (PRIDE) منطقه ای پیتسبورگ به سیستم های کامپیوتری و تلفن متصل شد

8. Referring to our telephonic message of today, please deliver the above ten cases tomorrow.
[ترجمه ترگمان]با اشاره به پیام تلفنی امروز، لطفا ده مورد فوق را فردا تحویل دهید
[ترجمه گوگل]با اشاره به پیام تلفنی ما امروز، لطفا 10 مورد فوق را فردا ارائه کنید

9. Surveillance, whether electronic or otherwise, interceptions of telephonic, telegraphic and other forms of communication, wire-tapping and recording of conversations should be prohibited.
[ترجمه ترگمان]نظارت، چه الکترونیکی و چه در غیر این صورت، interceptions تلفنی، تلگرافی و دیگر انواع ارتباطات، شنود مکالمات تلفنی و ضبط مکالمات باید ممنوع شود
[ترجمه گوگل]نظارت، هرچند الکترونیکی یا غیرقانونی، حصول اطمینان از ارتباطات تلفنی، تلگرافیک و دیگر انواع ارتباطات، سیم کشی و ضبط مکالمات، ممنوع است

10. As per our telephonic conversation just now.
[ترجمه ترگمان]در مورد بحث telephonic الان صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که در مکالمه تلفنی ما فقط در حال حاضر

11. I rolled my eyes upward to indicate distaste at this telephonic excess.
[ترجمه ترگمان]چشمانم را به سمت بالا چرخاندم تا نشان دهد که از این افراط در امان هستم
[ترجمه گوگل]من چشمان خود را به سمت بالا پرتاب کردم تا نشان دهم که از این تلفن کوچک ناراحت هستم

12. People have a right to a reasonable expectation of privacy in cellular as in other forms of telephonic conversation.
[ترجمه ترگمان]افراد دارای حق انتظار معقول از حریم خصوصی در تلفن همراه و دیگر دیگر مکالمات تلفنی هستند
[ترجمه گوگل]مردم حق دارند انتظار منطقی از حفظ حریم شخصی در تلفن همراه مانند سایر شکلهای مکالمه تلفنی داشته باشند

13. The Chinese prefer face-to-face meetings rather than written or telephonic communication.
[ترجمه ترگمان]چینی ها جلسات رو به رو ترجیح می دهند به جای نوشتاری کتبی یا تلفنی
[ترجمه گوگل]چینی ها جلسات رو به رو را ترجیح می دهند تا ارتباطات نوشتاری و تلفنی


کلمات دیگر: