کلمه جو
صفحه اصلی

violinist


معنی : ویولنزن، ویولننواز
معانی دیگر : نوازنده ی ویولن، ویولنیست، violist مو

انگلیسی به فارسی

ویولنیست، ویولنزن، ویولننواز


( violist ) (موسیقی) ویولن زن، ویولن نواز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who plays the violin.

• one who plays the violin; one who plays a kind of stringed musical instrument which is played with a bow
a violinist is someone who plays the violin.

مترادف و متضاد

ویولن زن (اسم)
violinist, violist

ویولن نواز (اسم)
violinist, violist

جملات نمونه

1. the violinist gave a glittering solo performance
ویولونیست،تکنوازی درخشانی را ارائه داد.

2. he lead violinist of the group
سر ویولونیست گروه

3. all the spotlights were trained on the violinist
همه ی نورافکن ها روی ویولونیست متمرکز شده بود.

4. Everyone cheered for the violinist at our school concert.
[ترجمه ترگمان]همه در کنسرت مدرسه ما violinist را تشویق می کردند
[ترجمه گوگل]هر کس در کنسرت مدرسه ما برای ویولنانی خوشحال شد

5. She's a great violinist by any standard.
[ترجمه ترگمان]او یک violinist بزرگ با هر معیار است
[ترجمه گوگل]او یک ویولنیست عالی است که هر استاندارد دارد

6. The violinist got an enthusiastic encore.
[ترجمه ترگمان]نوازنده ویولن دوباره شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه گوگل]ویلنر یک مسابقه مشتاق گرفت

7. The violinist gave a masterful performance.
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز عملکرد خوبی داشت
[ترجمه گوگل]این ویولونیست عملکردی استادانه ای داشت

8. A world - famous violinist is playing at tonight's concert.
[ترجمه ترگمان]یک زن - معروف در کنسرت امشب بازی می کند
[ترجمه گوگل]یک ویولونیست معروف جهان در کنسرت امشب بازی می کند

9. The young girl violinist outshone all the other competitors.
[ترجمه ترگمان]The دختر جوان از همه رقبای دیگر پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]ویولنای دختر جوان از همه رقبای دیگر بیرون می آید

10. He dreams of one day becoming a famous violinist.
[ترجمه ترگمان]رویای یک روز تبدیل به یک violinist مشهور می شود
[ترجمه گوگل]او از یک روز به یک ویولونیست مشهور می پیوندد

11. He had hoped to succeed as a violinist.
[ترجمه ترگمان]امیدوار بود که به عنوان یک violinist موفق شود
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که به عنوان یک ویولونیست موفق شود

12. The violinist revealed himself as a talented interpreter of classical music.
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز خود را به عنوان مترجم با استعدادی از موسیقی کلاسیک معرفی کرد
[ترجمه گوگل]ویلیست خود را به عنوان یک مترجم با استعداد از موسیقی کلاسیک نشان داد

13. He is a violinist of exceptional talent.
[ترجمه ترگمان]او یک ویولن نواز استعداد استثنایی است
[ترجمه گوگل]او یک ویولونیست استعداد استثنایی است

14. The violinist walked on the stage and the duo became a trio.
[ترجمه ترگمان]ویولن نواز روی صحنه رفت و این دو به یک نفر تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]ویلیست در صحنه رفت و دو نفره به سه بازی رسید

15. The audience clapped the violinist heartily.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران، violinist را از ته دل به هم زدند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با صدای بلند آواز را آویزان کردند

پیشنهاد کاربران

Someone who plays a violin
ویولن زن - ویلون نواز
تو اینستاگرام لطفا منو فالو کنید
s. amirmahdi. p


کلمات دیگر: