1. These birds seem unaffected by climate.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان تحت تاثیر آب و هوا قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]این پرندگان به دلیل آب و هوا تحت تاثیر قرار نمی گیرند
2. His attitudes have remained largely unaffected by changes in fashion.
[ترجمه ترگمان]نگرش او تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات مد قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]نگرش او تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات در مد بوده است
3. She was seemingly unaffected by his presence.
[ترجمه ترگمان]او ظاهرا تحت تاثیر حضور او قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا تحت تاثیر حضور او نبود
4. People's rights are unaffected by the new law.
[ترجمه ترگمان]حقوق مردم تحت تاثیر قانون جدید قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]حقوق جدید توسط قانون جدید تحت تاثیر قرار نمی گیرد
5. She seemed totally unaffected by what she'd drunk.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید کاملا تحت تاثیر چیزی قرار گرفته بود که او مست کرده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید کاملا تحت تاثیر آنچه که او مست شد
6. The west of the city was largely unaffected by the bombing.
[ترجمه ترگمان]غرب شهر تا حد زیادی تحت تاثیر بمباران قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]غرب این شهر عمدتا تحت تاثیر بمب گذاری قرار نگرفت
7. Some members of the family may remain unaffected by the disease.
[ترجمه ترگمان]برخی از اعضای خانواده ممکن است تحت تاثیر این بیماری قرار نگیرند
[ترجمه گوگل]برخی از اعضای خانواده ممکن است تحت تاثیر بیماری قرار گیرند
8. She had a warm smile and an unaffected manner.
[ترجمه ترگمان]لبخند گرمی داشت و رفتاری بی تکلف داشت
[ترجمه گوگل]او یک لبخند گرم و یک شیوه ای نداشت
9. He appeared totally unaffected by this experience.
[ترجمه ترگمان]او کاملا تحت تاثیر این تجربه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او به طور کامل تحت تاثیر این تجربه ظاهر شد
10. He greeted me with unaffected warmth.
[ترجمه ترگمان]با گرمی صمیمانه ای به من سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با گرمی نامحدود روبرو شد
11. The north remained largely unaffected by the drought.
[ترجمه ترگمان]شمال تا حد زیادی تحت تاثیر خشکسالی قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]شمال با خشکسالی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار نگرفت
12. The children seem unaffected emotionally by their parents'divorce.
[ترجمه ترگمان]کودکان تحت تاثیر طلاق والدینشان قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]بچه ها به دلایلی که والدینشان عاطفی را تحت تأثیر قرار می دهند، به نظر نمی رسد
13. Significantly, in certain cultural enclaves women remain largely unaffected by the work-family conflict.
[ترجمه ترگمان]به طور قابل توجهی، در مناطق مختلف فرهنگی، زنان تا حد زیادی تحت تاثیر درگیری های خانوادگی قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]به طور قابل ملاحظه ای، در حوضه های فرهنگی خاص، زنان با درگیری های کار خانوادگی عمدتا تحت تاثیر قرار نمی گیرند
14. The proliferation of the colorectal lines was unaffected by histamine.
[ترجمه ترگمان]گسترش خطوط colorectal توسط هیستامین تحت تاثیر قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]تکثیر خطوط کولورکتال توسط هیستامین تحت تاثیر قرار نگرفت
15. But the realities of medical power were relatively unaffected by putting community physicians and nurses on the management teams.
[ترجمه ترگمان]اما واقعیت های قدرت پزشکی با قرار دادن پزشکان و پرستاران اجتماعی در تیم های مدیریت تاثیر چندانی نداشتند
[ترجمه گوگل]اما واقعیت های قدرت پزشکی با قرار دادن پزشکان عمومی و پرستاران در تیم های مدیریتی، نسبتا تأثیری نداشت