1. She wiped her tears away with a dab of her handkerchief.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او اشک هایش را با دستمال دستمالش کرد
2. He noticed that fabric was tearing away from the plane's wing.
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که پارچه از بال هواپیما کنده می شود
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که این پارچه از بال هواپیما دور شده بود
3. She wiped her tears away in one swift movement.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را با یک حرکت سریع پاک کرد
[ترجمه گوگل]او در یک حرکت سریع، اشکش را پاک کرد
4. He could see that his girlfriend had been crying even though she tried to wink her tears away.
[ترجمه ترگمان]او می توانست ببیند که دوست دخترش حتی با وجود اینکه سعی کرده بود اشک هایش را به هم بزند، گریه می کرد
[ترجمه گوگل]او می توانست ببیند که دوست دخترش گریه کرده بود، حتی اگر او سعی کرد که اشک هایش را از او دور کند
5. She mopped the tears away with a lacy handkerchief.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را با دستمال توری پاک کرد
[ترجمه گوگل]او با یک دستمال گردنبند، اشک هایش را برداشت
6. The actress wiped her tears away with her handkerchief.
[ترجمه ترگمان]زن هنرپیشه با دستمالش اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]این بازیگر اشکایش را با دستمالش پاک کرد
7. You don't laugh tears away.
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانم جاری می شود
[ترجمه گوگل]شما اشک دور نیست
8. Abruptly he jumped up and tore away the bedclothes, searching the rug on which he had lain.
[ترجمه ترگمان]و ناگهان از جا جست، لحاف را پاره کرد، لحاف را که روی آن دراز کشیده بود، وارسی کرد
[ترجمه گوگل]به طور ناگهانی او پرید و دور خزانه داری را از بین برد، در جستجوی فرش هایی بود که دراز کشید
9. His young hair and this old flag tearing away at the back of him.
[ترجمه ترگمان]موهای His و این پرچم قدیمی از پشت سر او پاره می شد
[ترجمه گوگل]موی جوان و این پرچم قدیمی او را پشت سر گذاشت
10. She tore away the strap that kept the helmet on so that it came away in Menelaus' hand.
[ترجمه ترگمان]بندش را پاره کرد و کلاه ایمنی را روی دست Menelaus گذاشت
[ترجمه گوگل]او بند را از بین برد که کلاه را نگه داشت تا آن را در دست Menelaus بیرون آورد
11. Only the tips of her tail-feathers were caught between the rocks as they rolled back together; and those were torn away.
[ترجمه ترگمان]فقط نوک دمش لای سنگ ها گیر کرده بود و آن ها را به هم وصل کرده بودند؛ و آن دو پاره شده بودند
[ترجمه گوگل]تنها قوطی های دم خود را بین سنگ ها به هم زدند؛ و کسانی که از بین رفته اند
12. I wiped the tears away and shut down the Huey.
[ترجمه ترگمان]اشک هایش را پاک کردم و آن را خاموش کردم
[ترجمه گوگل]من اشک را پاک کردم و هوی را خاموش کردم
13. He watched a young man hobbling up a trail, one foot torn away at the ankle.
[ترجمه ترگمان]او به یک مرد جوان که لنگ لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان راه می رفت نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او یک مرد جوان را دید که یک پیاده روی داشت، یک پا به قامت مچاله شده بود
14. Pet could, but Wee Charlie . . . Get a grip! she admonished herself, dashing her tears away.
[ترجمه ترگمان]! حیوان وحشی، اما از \"چارلی\" خوشش میاد به خود نهیب زد و اشک هایش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]پت می تواند، اما چیلی گرفتن یک دست! او خود را مواظب کرد، اشک هایش را دور برد
15. Her son's a bit of a tearaway.
[ترجمه ترگمان]پسرش یه کم of
[ترجمه گوگل]پسر او کمی تارائی است
16. He was a real tearaway at school - he was always in trouble with teachers or with the police.
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه tearaway واقعی بود - همیشه با معلم ها و یا با پلیس درگیر بود
[ترجمه گوگل]او مدرسه ای واقعی بود - او همیشه با معلمان یا پلیس مشکل داشت
17. He is a bit of a tearaway but his heart is in the right place.
[ترجمه ترگمان]او یک bit است اما قلب او در جایگاه مناسب قرار دارد
[ترجمه گوگل]او کمی از تاراج است، اما قلب او در جای مناسب قرار دارد
18. The nine-year-old tearaway was arrested when a driver caught him trying to get into his car by sliding through the sunroof.
[ترجمه ترگمان]این مرد ۹ ساله زمانی دستگیر شد که راننده او را دستگیر کرد و سعی کرد با لغزش از طریق sunroof وارد اتومبیل شود
[ترجمه گوگل]طناب نه ساله زمانی دستگیر شد که یک راننده او را سعی کرد با کشیدن از طریق سقف کابین به ماشینش برسد
19. What it says about the young tearaway is even more remarkable.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در مورد the جوان می گوید جالب تر است
[ترجمه گوگل]آنچه که در مورد تئاتر جوان می گوید حتی بیشتر قابل توجه است
20. Rumour has it that he's a tearaway.
[ترجمه ترگمان]شایعه است که شهرت دارد
[ترجمه گوگل]شایعه این است که او یک فریبنده است
21. NEIGHBOURS of a teenage tearaway set to be booted out of her Colchester home have spoken of the "nightmare" they have endured living near her.
[ترجمه ترگمان]NEIGHBOURS از یک نوجوان teenage که قرار است از خانه اش Colchester خارج شود، از کابوس \"کابوس\" که آن ها در نزدیکی او متحمل شده اند صحبت کرد
[ترجمه گوگل]همسایگان یک تئاتر نوجوان که از خانه کلچستر خود بیرون رانده شده است، از 'کابوس' که در نزدیکی او زندگی کرده اند سخن گفته است
22. When he turned towards me at Dun Laoghaire, he looked the complete tearaway.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به طرف من نگاه می کرد، به بیت با دقت کامل به tearaway نگاه کرد
[ترجمه گوگل]وقتی به دون لائیرر به من نگاه کرد، او تئوری کامل را نگاه کرد
23. I am 20 years old with a one-year-old who is adorable, but a real tearaway.
[ترجمه ترگمان]من ۲۰ ساله با یه بچه ده ساله که قابل ستایشه، اما یه tearaway واقعی
[ترجمه گوگل]من 20 ساله هستم با یک ساله که شایان ستایش است، اما یک حیله واقعی است
24. In 197 George Pelecanos, creator of The Wire, was an 18-year-old tearaway and a disappointment to his father.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ جورج Pelecanos، سازنده سیم خاردار، یک tearaway ۱۸ ساله و مایه ناامیدی پدرش بود
[ترجمه گوگل]در سال 197 جورج پلاکانوس، خالق The Wire، یک تیره 18 ساله و ناامیدی به پدرش بود
25. Available in many styles and weights most commonly referred to as cutaway or tearaway.
[ترجمه ترگمان]این موجود در بسیاری از سبک ها و وزن ها معمولا به صورت یک برش یا tearaway اشاره می شود
[ترجمه گوگل]در بسیاری از سبک ها و وزن ها که اغلب به عنوان فتوکپی یا تارائی شناخته می شود، موجود است