1. a tedious speech
سخنرانی خسته کننده
2. Her visits were starting to get a bit tedious.
[ترجمه ترگمان]دیدارهای او کم کم داشت خسته کننده می شد
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان او شروع به کمی خسته کننده کردند
3. It is a tedious, humourless load of crap.
[ترجمه ترگمان]این یه عالمه چرت و پرته
[ترجمه گوگل]این یک بار خسته کننده و خسته کننده است
4. The camaraderie among fellow employees made the tedious work just bearable.
[ترجمه ترگمان]معاشرت با کارکنان کارکنان این کار خسته کننده را تحمل پذیر می کرد
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی در میان همکارانش، کار خسته کننده را فقط قابل تحمل کرد
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
6. The job is tedious, but the pay is good.
[ترجمه ترگمان]شغل خسته کننده است، اما پرداخت خوب است
[ترجمه گوگل]کار خسته کننده است، اما پرداخت خوب است
7. Filing papers at the office is a tedious job.
[ترجمه ترگمان]چنتا پرونده داره تو دفتر کار می کنه شغل کسل کننده ای داره
[ترجمه گوگل]پر کردن مقالات در دفتر کار خسته کننده است
8. He went on at tedious length about his favourite hobby.
[ترجمه ترگمان]به مدت طولانی در مورد سرگرمی مورد علاقه اش ادامه داد
[ترجمه گوگل]او در مورد سرگرمی مورد علاقه خود ادامه داد
9. Thomas Carlyle, notwithstanding his tedious rhetoric, is a master of the sublime in prose style.
[ترجمه ترگمان]توماس Carlyle، با وجود rhetoric tedious، استادی عالی در سبک نثر است
[ترجمه گوگل]توماس کارلی، به رغم سخنان خسته کننده اش، استاد برجستگی در سبک نثر است
10. Such lists are long and tedious to read.
[ترجمه ترگمان]خواندن این فهرست ها هم طولانی و خسته کننده است
[ترجمه گوگل]چنین فهرست هایی برای خواندن طولانی و خسته کننده است
11. They reluct at long and tedious essays.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مقاله طولانی و کسل کننده ای بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مقاله های طولانی و خسته کننده مقاومت می کنند
12. The work is tedious.
[ترجمه ترگمان]کار خسته کننده است
[ترجمه گوگل]کار خسته کننده است
13. The tedious job simply ate me up.
[ترجمه ترگمان] شغل کسل کننده ای داشت منو می خورد
[ترجمه گوگل]کار خسته کننده فقط منو خورد
14. The work was tiring and tedious.
[ترجمه ترگمان]کار خسته کننده و خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]کار خسته کننده و خسته کننده بود
15. The manager landed me with this tedious task.
[ترجمه ترگمان]مدیر با این کار خسته کننده من رو به زمین انداخت
[ترجمه گوگل]مدیر من با این کار خسته کننده فرود آمد