1. The mood is very bad recently very easy termagancy, how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]وضعیت بد اخیرا بسیار بد است، چگونه باید یک مسئولیت را به دست آورد؟
[ترجمه گوگل]خلق و خوی به تازگی بسیار سخت است، چگونه می توان یک مسئولیت را بر عهده گرفت؟
2. He is gentle but with little termagancy, If I didn't do well on the exam, he'll help me analyse the reason, and then he told me to make great efforts .
[ترجمه ترگمان]او آرام است، اما با termagancy کوچک، اگر در امتحان خوب عمل نکردم، به من کمک می کند دلیلش را تحلیل کنم، و بعد او به من گفت که تلاش های زیادی انجام دهم
[ترجمه گوگل]او ملایم است، اما با آرامش کم، اگر من در آزمون امتحان نکردم، او به من کمک خواهد کرد که دلیل را تجزیه و تحلیل کند، و سپس او به من گفت تلاش های زیادی انجام دهیم
3. Mood termagancy has a few kinds of show.
[ترجمه ترگمان]نوسانات روحی چند نوع نمایش دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ روحی و روانی چند نوع نمایش وجود دارد
4. How verily termagancy Temper is!
[ترجمه ترگمان]راستی راستی راستی چقدر Temper است!
[ترجمه گوگل]چطوری موقت است Temper!
5. Mass-tone avoid pink, bright red, deep black, lest individual character is easy termagancy is disturbed.
[ترجمه ترگمان]رنگ های انبوه از رنگ صورتی، قرمز روشن، سیاه و سیاه اجتناب می کنند، تا مبادا شخصیت فردی به آسانی مختل شود
[ترجمه گوگل]تنومند جلوگیری از صورتی، روشن قرمز و عمیق سیاه و سفید، به طوری که شخصیت فردی راحت تر است مضطرب
6. Often burst into fury because of a bit bagatelle, still can send anonymous fire without reason ground sometimes, show all-time termagancy .
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، به خاطر این که یک ذره بی هوده است، به شدت خشمگین می شود، و باز هم می تواند آتش بی عقل را به زمین بی اندازد
[ترجمه گوگل]اغلب به علت یک بیتل بیتی خشمگین می شود، گاهی اوقات می تواند ناگهانی آتش را بدون دلیل به زمین بفرستد، نشان می دهد همه چیز در زمان حال است