کلمه جو
صفحه اصلی

termagancy


معنی : ستیزه جویی، ستیزگی
معانی دیگر : جنجال، پتیارگی

انگلیسی به فارسی

فیزیکی، ستیزگی، ستیزه جویی


مترادف و متضاد

ستیزه جویی (اسم)
animosity, pugnacity, pugnaciousness, termagancy

ستیزگی (اسم)
antagonism, animosity, enmity, ill will, hostility, pugnacity, pugnaciousness, termagancy, inveteracy, ill humor, bellicosity, ill feeling, ill humour, ill nature

جملات نمونه

1. The mood is very bad recently very easy termagancy, how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]وضعیت بد اخیرا بسیار بد است، چگونه باید یک مسئولیت را به دست آورد؟
[ترجمه گوگل]خلق و خوی به تازگی بسیار سخت است، چگونه می توان یک مسئولیت را بر عهده گرفت؟

2. He is gentle but with little termagancy, If I didn't do well on the exam, he'll help me analyse the reason, and then he told me to make great efforts .
[ترجمه ترگمان]او آرام است، اما با termagancy کوچک، اگر در امتحان خوب عمل نکردم، به من کمک می کند دلیلش را تحلیل کنم، و بعد او به من گفت که تلاش های زیادی انجام دهم
[ترجمه گوگل]او ملایم است، اما با آرامش کم، اگر من در آزمون امتحان نکردم، او به من کمک خواهد کرد که دلیل را تجزیه و تحلیل کند، و سپس او به من گفت تلاش های زیادی انجام دهیم

3. Mood termagancy has a few kinds of show.
[ترجمه ترگمان]نوسانات روحی چند نوع نمایش دارد
[ترجمه گوگل]از لحاظ روحی و روانی چند نوع نمایش وجود دارد

4. How verily termagancy Temper is!
[ترجمه ترگمان]راستی راستی راستی چقدر Temper است!
[ترجمه گوگل]چطوری موقت است Temper!

5. Mass-tone avoid pink, bright red, deep black, lest individual character is easy termagancy is disturbed.
[ترجمه ترگمان]رنگ های انبوه از رنگ صورتی، قرمز روشن، سیاه و سیاه اجتناب می کنند، تا مبادا شخصیت فردی به آسانی مختل شود
[ترجمه گوگل]تنومند جلوگیری از صورتی، روشن قرمز و عمیق سیاه و سفید، به طوری که شخصیت فردی راحت تر است مضطرب

6. Often burst into fury because of a bit bagatelle, still can send anonymous fire without reason ground sometimes, show all-time termagancy .
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، به خاطر این که یک ذره بی هوده است، به شدت خشمگین می شود، و باز هم می تواند آتش بی عقل را به زمین بی اندازد
[ترجمه گوگل]اغلب به علت یک بیتل بیتی خشمگین می شود، گاهی اوقات می تواند ناگهانی آتش را بدون دلیل به زمین بفرستد، نشان می دهد همه چیز در زمان حال است


کلمات دیگر: