1. to bend and unbend the knee
زانو را خم و راست کردن
2. This kind of wire is easy to unbend.
[ترجمه ترگمان]این نوع سیم برای unbend آسان است
[ترجمه گوگل]این نوع سیم بسیار آسان است
3. He could be fun if he'd unbend a little.
[ترجمه ترگمان]اگر کمی بلند می شد، می توانست تفریح کند
[ترجمه گوگل]او می تواند سرگرم کننده باشد، اگر او کمی از بین برود
4. In trying to unbend curvy lines, there is another way of deciding how to proceed on the ladder of powers.
[ترجمه ترگمان]در تلاش برای منحرف کردن خطوط سیر curvy، روش دیگری برای تصمیم گیری در مورد چگونگی ادامه استفاده از نردبان قدرت وجود دارد
[ترجمه گوگل]در تلاش برای از بین بردن خطوط انحنا، راه دیگری برای تصمیم گیری در مورد چگونگی ادامه در نردبان قدرت وجود دارد
5. If only he could unbend and relax, even give a genuine smile or make a pleasantry.
[ترجمه ترگمان]اگر فقط می توانست بلند شود و آرام بگیرد، حتی یک لبخند واقعی هم بزند یا شوخی کند
[ترجمه گوگل]اگر تنها او می تواند از بین برود و استراحت کند، حتی یک لبخند واقعی و یا خوشایند را به شما نشان دهد
6. She finds it hard to unbend, even at parties.
[ترجمه ترگمان]او آن را به سختی می دید، حتی در مهمانی ها
[ترجمه گوگل]او می بیند که حتی برای احزاب نیز دشوار است
7. To unbend the arm other muscles in the back of the arm have to shorten.
[ترجمه ترگمان]دادن بازو به دیگر ماهیچه های پشت دست باید کوتاه شود
[ترجمه گوگل]برای باز کردن بازو، عضلات دیگر در پشت بازو باید کوتاه شوند
8. I'd hoped that after a glass or two of wine she might unbend a little.
[ترجمه ترگمان]امیدوار بودم که پس از یکی دو گیلاس شراب، کمی بلند شود
[ترجمه گوگل]من امیدوار بودم که بعد از یک لیوان یا دو شراب ممکن است کوچکتر شود
9. A man, though wise, should never be ashamed of learning more, and must unbend his mind. Sophocles
[ترجمه ترگمان]یک مرد، هر چند عاقل، هرگز از یادگیری بیشتر شرمنده نخواهد شد و باید سرش را بلند کرد Sophocles
[ترجمه گوگل]مرد، هر چند عاقل، هرگز نباید بیشتر از یادگیری شرمنده شود و باید ذهن خود را از بین ببرد سوفوکلس
10. I may have cried down the telephone, but Mme Dragon wouldn't unbend.
[ترجمه ترگمان]شاید از روی تلفن گریه کرده باشم، اما مادام وان هوپر بلند نمی شود
[ترجمه گوگل]شاید ممکن است تلفن را گریه کرده ام، اما خانم اژدها نمی افتد
11. Take off next your jacket and shoe, unship chatelaine and cravat, if glasses also is picked please, unbend body lies on the mattress on the bed.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار و کراوات و کراوات و کراوات و کراوات، اگر عینک هم انتخاب شد، جسد را روی تشک روی تشک دراز کرد
[ترجمه گوگل]بعد از اتمام کت و شلوار، شاتلائل و کراوات را از بین ببرید، اگر عینک نیز برداشته شود، بدن را بر روی تخت دراز بکشید
12. Bow the pose that pick up content is double leg unbend stands incorrectly, bow below the circumstance of castiron music or little inflectional coxa, knee joint pick up a thing.
[ترجمه ترگمان]تعظیم کردن به ژست سر دو پای unbend است که به طور نادرست نشان داده شده است، در پایین وضعیت موسیقی castiron یا coxa کوچک صرفی جای می گیرند
[ترجمه گوگل]بافتن صورت که محتویات را انتخاب می کند، پاره شدن پاها دو طرفه اشتباه است، در زیر شرایط موسیقی موسیقی کاستریون یا کواکسی کوچک، مفصل زانو چیزی را انتخاب کنید
13. He is lying on his back, both hands puts either side, double foot unbend.
[ترجمه ترگمان]سرش را بلند کرد و سرش را بلند کرد
[ترجمه گوگل]او در پشت دروغ است، هر دو طرف هر دو طرف را دو طرفه می کنند
14. Full of fire as he was in his public life, he could also unbend graciously so as to talk on the most difficult subjects to a stripling like myself without any trace of a patronising tone.
[ترجمه ترگمان]همچنین، هنگامی که در زندگی عمومی خود بود، با لطف و مهربانی سر بلند کرد تا درباره مهم ترین موضوع صحبت کند
[ترجمه گوگل]او به شدت از عمق عمر خود میگریزد، او همچنین میتوانست با مهربانی به این نتیجه برسد که در سختترین موضوعاتی که به منزلهی خودم بود، بدون هیچ ربطی از لحاظ پرتره، صحبت میکرد