کلمه جو
صفحه اصلی

venerate


معنی : تکریم کردن
معانی دیگر : حرمت گذاشتن، تمجید کردن، تمجید و تکریم کردن، ستایش کردن، ستودن، محترم شمردن، ستایش و احترام کردن

انگلیسی به فارسی

ستایش و احترام کردن، تکریم کردن


احترام، ستایش و احترام کردن، تکریم کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: venerates, venerating, venerated
مشتقات: venerator (n.)
• : تعریف: to treat or regard with great respect, honor, or reverence.
مترادف: admire, hallow, revere, reverence
مشابه: adore, bless, consecrate, esteem, exalt, fear, honor, idolize, respect, worship

- She taught her children to venerate their grandfather, who had been an inventor as well as a distinguished scientist.
[ترجمه ترگمان] او به فرزندان خود آموخت که پدربزرگ آن ها را ستایش کند، که مخترع و دانشمند برجسته بود
[ترجمه گوگل] او به فرزندانش آموخت که پدربزرگشان را احترام بگذارند، که مخترع و همچنین یک دانشمند برجسته بود

• esteem, respect, revere
if you venerate someone or something, you value them or feel great respect for them; a formal word.

مترادف و متضاد

تکریم کردن (فعل)
glorify, dignify, venerate

revere


Synonyms: admire, adore, apotheosize, appreciate, be in awe of, cherish, deify, esteem, exalt, hallow, hold in awe, honor, idolize, look up to, love, put on a pedestal, regard, respect, reverence, think highly of, treasure, value, worship


جملات نمونه

1. we venerate our ancestors who founded this city
ما به نیاکان خود که این شهر را بنیان نهادند حرمت می گذاریم.

2. Robert Burns is Scotland's most venerated poet.
[ترجمه ترگمان]رابرت برنز مشهورترین شاعر اسکاتلند است
[ترجمه گوگل]رابرت برنز شاعر محترم اسکاتلند است

3. These children are venerated as holy beings.
[ترجمه ترگمان]این کودکان به عنوان موجودات مقدس محترم شمرده می شوند
[ترجمه گوگل]این کودکان به عنوان مقدسات احترام می شوند

4. The monk was subsequently venerated as a saint.
[ترجمه ترگمان]راهب بعدا به عنوان قدیس مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پس از آن، راهبان به عنوان یک سنت احترام می گذارند

5. My father venerated General Eisenhower.
[ترجمه ترگمان]پدرم، ژنرال آیزنهاور را مورد تجلیل قرار داد
[ترجمه گوگل]پدرم به ژنرال آیزنهاور احترام گذاشت

6. In most countries old people are venerated.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر کشورها مردم محترم شمرده می شوند
[ترجمه گوگل]در اکثر کشورها، افراد قدیم احترام می گذارند

7. Jerusalem is Christianity's most venerated place.
[ترجمه ترگمان]اورشلیم مهم ترین مکان مسیحیت است
[ترجمه گوگل]اورشلیم جایگاه ممتاز مسیحیت است

8. The affair was venerated by later revolutionaries as the opening round in their battle against the autocracy.
[ترجمه ترگمان]این عمل توسط انقلابیون بعدها به عنوان آغاز گرد آوری در نبرد علیه استبداد مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این امر توسط انقلابیون بعدها به عنوان دور باز در نبرد خود با استبداد مورد احترام قرار گرفت

9. My sister and I continue to be venerated by our people, who built shrines and declared national holidays in our honor.
[ترجمه ترگمان]خواهرم و من همچنان مورد احترام مردم خود هستیم، که مقبره ها را ساخته و تعطیلات ملی را به افتخار ما اعلام کرده اند
[ترجمه گوگل]خواهر من و من همچنان به مردم ما احترام می گذاریم، که مقبره ها را احداث کرده و تعطیلات ملی را در افتخار ما اعلام کردیم

10. To crush fanaticism to venerate the infinite, such is the law.
[ترجمه ترگمان]تعصب در ستایش لایتناهی، این قانون است
[ترجمه گوگل]برای متوقف ساختن تعصب به احترام بی نهایت، این قانون است

11. Some venerate Kord, god of strength, or Pelor, god of the sun.
[ترجمه ترگمان]بعضی از Kord، خداوند توانا، یا خدا، خدای خورشید
[ترجمه گوگل]بعضی از طرفداران Kord، خدای قدرت، یا Pelor، خدای خورشید، معتقدند

12. I venerate the memory of my grandfather(Horace Walpole.
[ترجمه ترگمان]من خاطره پدربزرگم را ستایش می کنم (هوریس والپول
[ترجمه گوگل]من به یاد پدر بزرگم احترام می گذارم (هورس والپول

13. And love, young men, and venerate the ideal.
[ترجمه ترگمان]، و عشق، مردان جوان و تجلیل از ایده آل
[ترجمه گوگل]و عشق، جوانان، و ایده آل را احترام بگذارید

14. We were taught to venerate the glorious example of our heroes and martyrs.
[ترجمه ترگمان]ما تعلیم دادیم که نمونه باشکوه قهرمانان و شهدای ما را ستایش کنیم
[ترجمه گوگل]به ما آموختیم که نمونه شگفت انگیزی از قهرمانان و شهیدان ما را احترام بگذاریم

We venerate our ancestors who founded this city.

ما به نیاکان خود که این شهر را بنیان نهادند حرمت می‌گذاریم.


پیشنهاد کاربران

یاد کسی را گرامی داشتن

( به نیکی ) یاد کردن


کلمات دیگر: