1. we venerate our ancestors who founded this city
ما به نیاکان خود که این شهر را بنیان نهادند حرمت می گذاریم.
2. Robert Burns is Scotland's most venerated poet.
[ترجمه ترگمان]رابرت برنز مشهورترین شاعر اسکاتلند است
[ترجمه گوگل]رابرت برنز شاعر محترم اسکاتلند است
3. These children are venerated as holy beings.
[ترجمه ترگمان]این کودکان به عنوان موجودات مقدس محترم شمرده می شوند
[ترجمه گوگل]این کودکان به عنوان مقدسات احترام می شوند
4. The monk was subsequently venerated as a saint.
[ترجمه ترگمان]راهب بعدا به عنوان قدیس مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پس از آن، راهبان به عنوان یک سنت احترام می گذارند
5. My father venerated General Eisenhower.
[ترجمه ترگمان]پدرم، ژنرال آیزنهاور را مورد تجلیل قرار داد
[ترجمه گوگل]پدرم به ژنرال آیزنهاور احترام گذاشت
6. In most countries old people are venerated.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر کشورها مردم محترم شمرده می شوند
[ترجمه گوگل]در اکثر کشورها، افراد قدیم احترام می گذارند
7. Jerusalem is Christianity's most venerated place.
[ترجمه ترگمان]اورشلیم مهم ترین مکان مسیحیت است
[ترجمه گوگل]اورشلیم جایگاه ممتاز مسیحیت است
8. The affair was venerated by later revolutionaries as the opening round in their battle against the autocracy.
[ترجمه ترگمان]این عمل توسط انقلابیون بعدها به عنوان آغاز گرد آوری در نبرد علیه استبداد مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این امر توسط انقلابیون بعدها به عنوان دور باز در نبرد خود با استبداد مورد احترام قرار گرفت
9. My sister and I continue to be venerated by our people, who built shrines and declared national holidays in our honor.
[ترجمه ترگمان]خواهرم و من همچنان مورد احترام مردم خود هستیم، که مقبره ها را ساخته و تعطیلات ملی را به افتخار ما اعلام کرده اند
[ترجمه گوگل]خواهر من و من همچنان به مردم ما احترام می گذاریم، که مقبره ها را احداث کرده و تعطیلات ملی را در افتخار ما اعلام کردیم
10. To crush fanaticism to venerate the infinite, such is the law.
[ترجمه ترگمان]تعصب در ستایش لایتناهی، این قانون است
[ترجمه گوگل]برای متوقف ساختن تعصب به احترام بی نهایت، این قانون است
11. Some venerate Kord, god of strength, or Pelor, god of the sun.
[ترجمه ترگمان]بعضی از Kord، خداوند توانا، یا خدا، خدای خورشید
[ترجمه گوگل]بعضی از طرفداران Kord، خدای قدرت، یا Pelor، خدای خورشید، معتقدند
12. I venerate the memory of my grandfather(Horace Walpole.
[ترجمه ترگمان]من خاطره پدربزرگم را ستایش می کنم (هوریس والپول
[ترجمه گوگل]من به یاد پدر بزرگم احترام می گذارم (هورس والپول
13. And love, young men, and venerate the ideal.
[ترجمه ترگمان]، و عشق، مردان جوان و تجلیل از ایده آل
[ترجمه گوگل]و عشق، جوانان، و ایده آل را احترام بگذارید
14. We were taught to venerate the glorious example of our heroes and martyrs.
[ترجمه ترگمان]ما تعلیم دادیم که نمونه باشکوه قهرمانان و شهدای ما را ستایش کنیم
[ترجمه گوگل]به ما آموختیم که نمونه شگفت انگیزی از قهرمانان و شهیدان ما را احترام بگذاریم