کلمه جو
صفحه اصلی

telekinesis


معنی : حرکت اجسام بوسیله ارواح
معانی دیگر : (پیرا روان شناسی) دور جنبانی، حرکت دادن از راه دور

انگلیسی به فارسی

حرکت اجسام بوسیله ارواح


تلکینز، حرکت اجسام بوسیله ارواح


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: telekinetic (adj.), telekinetically (adv.)
• : تعریف: a scientifically inexplicable power to move objects without physical contact, as by means of psychic forces.

• ability to produce motion through mental processes

مترادف و متضاد

حرکت اجسام بوسیله ارواح (اسم)
telekinesis

جملات نمونه

1. Excitable media rumors of long-range telepathy, telekinesis, and even mind control or other exotic powers have all added to the grisly reputation of ghosts cultivated by their masters.
[ترجمه ترگمان]شایعات رسانه ها در مورد telepathy long، telekinesis، و حتی کنترل ذهن و یا قدرت های بیگانه دیگر همگی به شهرت وحشتناک ارواح پرورش داده شده توسط استادان آن ها اضافه شده است
[ترجمه گوگل]شایعات رسانه های معروف از تله پاتی طولانی مدت، تلکینز، و حتی کنترل ذهن و یا دیگر قدرت های عجیب و غریب، همه را به شهرت وحشتناک از ارواح کشت شده توسط استادان خود اضافه شده است

2. Telekinesis is another ability for which there is little 1 hard evidence.
[ترجمه ترگمان]Telekinesis یک توانایی دیگر است که در آن یک مدرک کوچک و سخت وجود دارد
[ترجمه گوگل]Telekinesis یکی دیگر از توانایی هایی است که شواهد کمی وجود دارد

3. Prerequisite: Ability to use telekinesis as a supernatural ability.
[ترجمه ترگمان]prerequisite: توانایی استفاده از telekinesis به عنوان توانایی مافوق طبیعی
[ترجمه گوگل]پیش نیاز توانایی استفاده از تلکینز به عنوان توانایی فوقالعاده

4. The project is called telekinesis, and it's hosted on the Google Code site.
[ترجمه ترگمان]این پروژه telekinesis نامیده می شود و این پروژه در سایت گوگل کد شده است
[ترجمه گوگل]این پروژه به نام 'تلکینزیس' نامگذاری شده است و در سایت کد Google میزبانی شده است

5. Telekinesis and its variants are the heart of the Psychokinesis discipline.
[ترجمه ترگمان]Telekinesis و انواع آن قلب نظم psychokinesis هستند
[ترجمه گوگل]Telekinesis و انواع آن قلب رشته روانکونزی است

6. I decided to try doing telekinesis in the dream world.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم در دنیای خواب telekinesis را امتحان کنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که تلکینز را در دنیای رویایی امتحان کنم

7. Changed Telekinesis to only work on scrolls, potions, keys, gold, arrows.
[ترجمه ترگمان]معجون عوض شد، معجون، معجون، کلیدها، طلا و تیر هاش رو عوض کرد
[ترجمه گوگل]تلکینز را فقط در کتیبه ها، معجون ها، کلیدها، طلا، فلش ها تغییر داد

8. Telekinesis is the most obvious use of the power, but even powers such as matter agitation and concussion involve the movement and rearrangement of very tiny motes of reality.
[ترجمه ترگمان]Telekinesis بارزترین استفاده از قدرت است، اما حتی نیروهایی از قبیل اختلال در ماده و ضربه مغزی مستلزم حرکت و بازآرایی بسیار بسیار ریز واقعیت است
[ترجمه گوگل]حرکت اجسام بوسیله ارواح استفاده آشکار از قدرت است، اما حتی قدرت مانند تحریک ماده و ضربه مغزی شامل جنبش و بازآرایی ذرات بسیار کوچکی از واقعیت است

9. Ramos invented the Sympathetic Wands and created a fascinating variety of effects with it: effects that involve levitation, animation and Telekinesis .
[ترجمه ترگمان]راموس the دلسوز را اختراع کرد و انواع زیادی از اثرات را با آن ایجاد کرد: تاثیراتی که شامل شناوری، انیمیشن و Telekinesis هستند
[ترجمه گوگل]راموس Wands Sympathetic Wigs را اختراع کرد و انواع جلوه های جذابی با اثراتی که شامل پخش، انیمیشن و تلکینز است، ایجاد کرد

10. A creature with this feat becomes so skilled with its telekinesis ability that it can manipulate and use magic items via telekinesis.
[ترجمه ترگمان]موجودی با این شاهکار به قدری مهارت دارد که قابلیت دستکاری کردن و استفاده از اشیا جادویی از طریق telekinesis را دارد
[ترجمه گوگل]مخلوق با این شاهکار، با توانایی تلکینزینگ آنقدر ماهرانه است که می تواند با استفاده از تلکینزیک دستکاری و استفاده از آیتم های جادویی را انجام دهد

11. Including the OBE, abnormal hearing, abnormal vision, faith healing, death experience, telekinesis, which in the ordinary course looks impossible, but explained their parapsychology.
[ترجمه ترگمان]شامل the (OBE)، شنوایی غیر عادی، بینایی غیرطبیعی، تجربه مرگ، تجربه مرگ، telekinesis ها، که در مسیر عادی غیر ممکن به نظر می رسد، اما فراروانشناسی را توضیح داد
[ترجمه گوگل]از جمله OBE، شنوایی غیر طبیعی، بینایی غیر طبیعی، درمان امیال، تجربه مرگ، تلکینز، که در دوره عادی غیرممکن است، اما پاراپیسم شناسی آنها را توضیح داد

12. Telekinesis : A beholder can move objects or creatures that weigh up to 325 pounds, as though with a telekinesis spell.
[ترجمه ترگمان]Telekinesis: بیننده می تواند اشیا یا موجوداتی را که تا ۳۲۵ پوند وزن دارند حرکت دهد
[ترجمه گوگل]Telekinesis یک بیننده می تواند اشیاء یا موجودات را که وزن آن ها تا 325 پوند است، مثل اینکه با یک طلسم تلکینزی وزن دارند، حرکت دهد

13. The Living Receiver is often (blessed) with a Fourth Dimensional Power(s). These include increased strength, telekinesis, mind control, and the ability to conjure fire and water.
[ترجمه ترگمان]گیرنده زندگی اغلب با یک قدرت ابعادی چهارم (s)شناخته می شود اینها شامل افزایش قدرت، کنترل ذهن، کنترل ذهن و توانایی حفظ آتش و آب می شوند
[ترجمه گوگل]گیرنده زندگی اغلب (پر برکت) با قدرت چهارم ابعادی (ها) است این ها شامل افزایش قدرت، تلکینز، کنترل ذهن و توانایی ایجاد آتش و آب می شوند

14. Neurosky's ThinkGear technology has been used in Mattel's (MAT) Mindflex game, which allows users wearing a headset to move a ball through an obstacle course by thinking, in simulation of telekinesis.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی ThinkGear Neurosky در بازی MAT Mattel استفاده شده است که به کاربران اجازه می دهد تا یک هدست را از طریق یک مسیر مانع از طریق تفکر، در شبیه سازی of به حرکت درآورند
[ترجمه گوگل]تکنولوژی ThinkGear Neurosky در بازی Mattel's (MAT) Mindflex استفاده شده است، که به کاربران اجازه می دهد تا با شبیه سازی تلکینز، یک هدست را برای حرکت یک توپ از طریق یک دوره مانع استفاده کنند

پیشنهاد کاربران

the production of motion in objects ( as by a spiritualistic medium ) without contact or other physical means

تله کینزی
حرکت اجسام به وسیله ارواح یا انرژی

یا حق
حرکت اجسام توسط فکر که میتواند از منشا روحانی ( خیر یا شر ) باشد.


کلمات دیگر: