1. His hands continued to clench and unclench.
[ترجمه ترگمان]دست هایش به هم فشرده می شد و باز می شد
[ترجمه گوگل]دستانش همچنان به خم شدن و خم شدن ادامه می داد
2. He unclenched his hands.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را شل کرد
[ترجمه گوگل]او دستهایش را برداشت
3. He had a way of clenching and unclenching his right fist.
[ترجمه ترگمان]دست راستش را تکان می داد و باز می شد
[ترجمه گوگل]او راهی برای فشردن و باز کردن مچ دست راست خود داشت
4. The Woman unclenched her fists, gave a short laugh and sat down again.
[ترجمه ترگمان]زن مشت هایش را شل کرد، خنده ای کوتاه کرد و دوباره نشست
[ترجمه گوگل]زن مشت زدن را باز کرد، کمی خندید و دوباره نشست
5. There was a pause, the automatic doors unclenched.
[ترجمه ترگمان]سکوت برقرار شد، دره ای اتوماتیک باز شد
[ترجمه گوگل]یک مکث وجود داشت، دربهای اتوماتیک باز نشده بود
6. "If countries like Iran are willing to unclench their fist, they will find an extended hand from us," Obama said in a January 27 interview with the Saudi satellite channel al-Arabiya.
[ترجمه ترگمان]اوباما در مصاحبه ۲۷ ژانویه خود با شبکه ماهواره ای العربیه گزارش داد: \" اگر کشورهایی مانند ایران تمایل دارند تا مشت خود را باز کنند، یک دست دراز از ما پیدا خواهند کرد \"
[ترجمه گوگل]اوباما در مصاحبه ای با شبکه ماهواره ای عربستان سعودی، گفت: 'اگر کشورهای مانند ایران مایل به کشیدن مشت خود باشند، دست خود را از دست خواهند گرفت '
7. Unclench your fist, live from your heart.
[ترجمه ترگمان]fist کن، از قلبت زندگی کن
[ترجمه گوگل]از مشت خود جدا شوید، از قلب خود زندگی کنید
8. North Korea remained belligerent despite Mr Obama's plea to tyrannies to "unclench your fist".
[ترجمه ترگمان]کره شمالی با وجود درخواست آقای اوباما مبنی بر \"شل کردن مشت خود\" به دفاع از خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]کره شمالی با وجود درخواست آقای اوباما برای استعفای 'مچ دست خود' را متوقف کرد
9. His fists clench and unclench in leashed frustration at his impotence.
[ترجمه ترگمان]مشت هایش را گره می کند و در حالی که از عجز و ناتوانی خود شل می شود، شل می شود
[ترجمه گوگل]مشت های او در ناتوانی خود ناپدید می شوند
10. Then the human grasp on Yor Shor will unclench forever, leaving it to slowly tumble into the Arctic desert.
[ترجمه ترگمان]سپس چنگ انسانی روی yor Shor تا ابد بسته خواهد شد و آن را به آرامی به سمت صحرای قطبی رها می کند
[ترجمه گوگل]پس از آن انسانی انسانی در یور شور برای همیشه از هم پاشیده خواهد شد، و آن را به آرامی به بیابان قطب شمال می رود
11. Conservatives criticized Obama's inaugural speech last year as naive for offering to extend a hand to adversaries like Iran and North Korea if they would "unclench" their fists.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران از سخنرانی آغازین اوباما در سال گذشته انتقاد کردند، زیرا پیشنهاد دادن یک دست به مخالفان مانند ایران و کره شمالی در صورتی که آن ها مشت ها را شل کنند
[ترجمه گوگل]محافظه کاران سخنرانی افتتاحیه اوباما را در سال گذشته به دلیل نادیده گرفتن پیشنهاد برای گسترش دست به دشمنان مانند ایران و کره شمالی، اگر آنها 'مشت زدن' خود را 'unclench' انتقاد کرد
12. Never try to open the car door or hall door through improper means such as strike, kick, and unclench.
[ترجمه ترگمان]هرگز سعی نکنید در اتومبیل یا در راهرو را از طریق ابزارهای نامناسب مثل ضربه، لگد و شل باز کنید
[ترجمه گوگل]هرگز سعی نکنید درب ماشین یا درهای سالن را از طریق ابزارهای نامناسب مانند اعتصاب، ضربه زدن، و باز کردن قفل کنید
13. And as I said during my inauguration speech, if countries like Iran are willing to unclench their fist, they will find an extended hand from us.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که در سخنرانی افتتاحیه گفتم، در صورتی که کشورهایی مثل ایران مایل به باز کردن مشت خود باشند، یک دست دراز از ما پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]و همانگونه که من در سخنرانی افتتاحیه خود گفتم، اگر کشورهایی مانند ایران مایل به کشیدن مشت خود باشند، دست ما را از دست خواهند یافت
14. U. S. President Barack Obama had urged Iran's leadership "to unclench its fist" for a new start in ties.
[ترجمه ترگمان]u S رئیس جمهور باراک اوباما، رهبری ایران را بر آن داشت تا \" مشت خود را برای شروع تازه ای در روابط به هم فشار دهد
[ترجمه گوگل]باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از رهبری ایران خواسته است که 'مشت خود را به پایان رساند' برای شروع جدید در روابط
15. Most broadly, he has sought to engage with opponents, saying that America would "extend a hand, if you unclench your fist", for example to those who were earlier dismissed as an "axis of evil".
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده، او به دنبال تعامل با مخالفان است و می گوید که آمریکا \"یک دست را شل می کند، اگر شما مشت خود را شل کنید\"، برای مثال آن هایی که قبلا به عنوان \"محور شرارت\" اخراج شده بودند
[ترجمه گوگل]به طور گسترده تر، او در پی درگیری با مخالفان بوده است و گفته است که آمریکا 'اگر دست و پا زدن مشت خود را' به عنوان مثال برای کسانی که قبلا به عنوان 'محور شرارت' رد کرده بودند، دستان خود را گسترش دهند