کلمه جو
صفحه اصلی

venerable


معنی : ارجمند، مقدس، محترم، قابل احترام
معانی دیگر : معزز، دارای سابقه ی تاریخی، تاریخی، پرارزش، قدیمی و پرارزش، (کلیسای انگلیکان - عنوان سرشماس) حضرت کشیش

انگلیسی به فارسی

محترم، معزز، قابل احترام، ارجمند، مقدس


با احترام، ارجمند، محترم، مقدس، قابل احترام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: venerably (adv.), venerability (n.), venerableness (n.)
(1) تعریف: deserving honor, respect, or reverence because of advanced age, noble character, or dignified position.
مترادف: august, matriarchal, patriarchal
مشابه: admirable, distinguished, eminent, noble, respectable, sacred

- She was a venerable woman who helped thousands of people through her work.
[ترجمه ترگمان] او زن محترمی بود که به هزاران نفر کمک کرد تا از کارش بگذرد
[ترجمه گوگل] او یک زن معتبر بود که هزاران نفر را از طریق کارش کمک کرد

(2) تعریف: deserving respect or attention because of historical or religious importance.
مترادف: hallowed, sacred
مشابه: historic, holy, sacrosanct, time-honored

- a venerable church
[ترجمه ترگمان] کلیسای محترم،
[ترجمه گوگل] کلیسای محترم

• worthy of honor and esteem (because of age, achievement, or position); deserving reverence and respect (because of historical or religious status)
venerable people are people who are entitled to respect because they are old and wise; a formal word.

مترادف و متضاد

ارجمند (صفت)
good, lofty, venerable

مقدس (صفت)
virtuous, holy, saint, innocent, sacred, numinous, pious, venerable, sacrosanct

محترم (صفت)
honorable, worshipful, respectable, honourable, venerable, reverend

قابل احترام (صفت)
respectable, venerable

respected


Synonyms: admirable, aged, august, dignified, esteemed, estimable, experienced, grand, grave, honorable, honored, imposing, matriarchal, noble, patriarchal, philosophical, revered, reverenced, reverend, sacred, sage, sedate, serious, stately, venerated, wise, worshipful, worshipped


Antonyms: unrespected


جملات نمونه

1. a venerable monument
یک عمارت قدیمی و پرارزش

2. a venerable old teacher
یک معلم پیر درخور احترام

3. The cathedral is a venerable building.
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع یک ساختمان مشهور است
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع یک ساختمان معتبر است

4. Columbia was a young city compared to venerable Charleston.
[ترجمه ترگمان]کلمبیا در مقایسه با چارلزتون معروف یک شهر کوچک بود
[ترجمه گوگل]کلمبیا در مقایسه با چارلستون معتبر شهر جوان بود

5. We plan to visit the venerable ruins of the abbey.
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم به خرابه های باستانی عمارت برویم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم به بازدید از خرابه های معتبر کبوتر برویم

6. May Day has become a venerable institution.
[ترجمه ترگمان]روز ماه مه به یک موسسه مشهور تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]روز مهمی تبدیل به یک نهاد محترم شده است

7. The battle was the venerable one of pure, formalist art versus art with a social function.
[ترجمه ترگمان]این نبرد، یک هنر زیبا و زیبا در برابر هنر با یک تابع اجتماعی بود
[ترجمه گوگل]نبرد یکی از هنرهای خالص و فرمالیستی در مقابل هنر با یک عملکرد اجتماعی بود

8. In December 199 for example, the venerable retailer had a same-store sales increase of 3 percent.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در ماه دسامبر ۱۹۹ به عنوان یک خرده فروش معروف رشد فروش مشابه ۳ درصد را داشت
[ترجمه گوگل]برای مثال در دسامبر 199، خرده فروش معتبر فروش 3٪ افزایش یافت

9. He celebrated three venerable Cleveland institutions.
[ترجمه ترگمان]سه موسسه محترم کلیولند را جشن گرفت
[ترجمه گوگل]او سه موسس کلیولند معتبر را جشن گرفت

10. He duly appeared before three or four venerable gentlemen who lectured him on how to behave in the Far East.
[ترجمه ترگمان]قبل از سه یا چهار مرد محترم که او را به طرز رفتار در خاور دور سخنرانی می کردند، ظاهر شد
[ترجمه گوگل]او قبل از سه یا چهار تن از آقایان محترم که به او در مورد نحوه رفتار در شرق دور سخنرانی کرد، به خوبی ظاهر شد

11. But now the venerable types are going their own separate ways.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون انواع محترم به روش های جداگانه خود می روند
[ترجمه گوگل]اما اکنون انواع معتبر راه های جداگانه خود را می گیرند

12. Until that day this venerable charter, like a kidnapped virgin, will be jealously guarded by those who have signed it.
[ترجمه ترگمان]تا آن روز این قانون محترم، مانند یک باکره ربوده، از کسانی که آن را امضا کرده اند محافظت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تا آن روز، این منشور محترم، مانند یک باکره ربوده شده، توسط کسانی که آن را امضا کرده اند، حسادت می کند

13. Heck, even the venerable New York Times devoted substantial ink to the whole overblown affair.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، حتی آن روزنامه محترم جدید نیویورک، جوهر حقیقی و بزرگی را برای تمام ماجرای overblown به وجود آورده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی نیویورک تایمز معتقد است جوهر قابل ملاحظه ای را به همه چیز مورد سوءاستفاده قرار داده است

14. As for Deanes, there's an old and venerable tradition of the holy fool.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد Deanes، سنت قدیمی و محترم این احمق مقدس است
[ترجمه گوگل]در مورد Deanes، یک سنت قدیمی و محترم از احمق مقدس وجود دارد

15. Breakspear was both more venerable and less ostentatious than most colleges.
[ترجمه ترگمان]Breakspear هم بسیار محترم و less از most دانشگاه ها بود
[ترجمه گوگل]Breakspear هر دو بیشتر وفادار و کمتر نشان دهنده از بسیاری از کالج ها بود

a venerable old teacher

یک معلم پیر درخور احترام


a venerable monument

یک عمارت قدیمی و پرارزش


پیشنهاد کاربران

قدیمی ، پیر

ارجمند

قابل احترام


کلمات دیگر: