1. Preston is particularly good at handling temperamental people.
[ترجمه ترگمان]پرستون به خصوص در کنترل کردن افراد خلقی بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]پرستون به خصوص در مورد رفتارهای پرخاشگرانه خوب است
2. He is very temperamental and critical.
[ترجمه ترگمان]او بسیار حساس و حساس است
[ترجمه گوگل]او بسیار شاداب و حیاتی است
3. Youth means a temperamental predominance of courage over timidity.
[ترجمه ترگمان]جوانی به معنی برتری مزاجی شجاعت بر کمرویی است
[ترجمه گوگل]جوانان به معنای غلبه بر روحیه شجاعت بیش از بذر است
4. I first started cruising in yachts with temperamental petrol engines.
[ترجمه ترگمان]اول شروع به گشت دریایی با موتورهای بنزینی تند و تند کردم
[ترجمه گوگل]من برای اولین بار در کشتی های قایق بادبانی با موتورهای بنزینی مضر شروع کردم
5. He was flamboyant and temperamental on and off the stage.
[ترجمه ترگمان]او پر زرق و برق و temperamental بود و روی صحنه سخنرانی می کرد
[ترجمه گوگل]او در فضای مجازی و خسته کننده بود
6. There are definitely temperamental similarities between the brothers.
[ترجمه ترگمان]شباهت هایی بین این دو برادر وجود دارد
[ترجمه گوگل]بین برادران به طور خاص شباهتهای شدید وجود دارد
7. Sorry if the heater's a bit temperamental.
[ترجمه ترگمان]ببخشید اگر بخاری کمی تند مزاج باشد
[ترجمه گوگل]متاسفم اگر بخاری کمی پریشان باشد
8. They are firm friends in spite of temperamental differences.
[ترجمه ترگمان]آن ها علی رغم تفاوت های خلقی، دوستان محکم هستند
[ترجمه گوگل]آنها به رغم تفاوت های شگفت انگیز، دوستانه هستند
9. He is very temperamental.
[ترجمه ترگمان]او بسیار حساس است
[ترجمه گوگل]او بسیار متکبر است
10. The printer's being temperamental this morning.
[ترجمه ترگمان]چاپ چاپخانه امروز صبح
[ترجمه گوگل]صبح امروز پرینتر را شاد کرد
11. Actors have the reputation of being highly temperamental.
[ترجمه ترگمان]بازیگران شهرت دارند که به شدت عصبی هستند
[ترجمه گوگل]بازیگران دارای شهرتی بسیار خشن هستند
12. He described her as a woman who is temperamental and quick to take offence.
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان زنی توصیف کرد که خلقی تند تند تند و تند رفتار می کند
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان زنی توصیف کرد که عصبانی و سرخورده است
13. Claire Chennault was the temperamental opposite of Stilwell.
[ترجمه ترگمان] کلر Chennault \"مخالف temperamental\" Stilwell \"بود\"
[ترجمه گوگل]کلر چننو متعجبانه ستیلول بود
14. The Prince was not as temperamental as his father.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده به اندازه پدرش خلق و خوی نداشت
[ترجمه گوگل]شاهزاده به عنوان پدرش شگفت انگیز نبود
15. Surely temperamental exchanges of this nature should occur somewhat later in a relationship.
[ترجمه ترگمان]مسلما مبادله خلقی این طبیعت باید کمی بعد در یک رابطه رخ دهد
[ترجمه گوگل]مطمئنا مبادلات روحانی از این طبیعت باید بعدها در یک رابطه رخ دهد