کلمه جو
صفحه اصلی

teaspoon


معنی : قاشق چای خوری
معانی دیگر : (آشپزی) پیمانه برابر با یک سوم قاشق غذاخوری

انگلیسی به فارسی

قاشق چایخوری، قاشق چای خوری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the US, a unit of capacity equal to one and a third fluid drams or about five milliliters, used in cooking. (abbr.: tsp.)

(2) تعریف: in the UK, a unit of capacity equal to one fluid dram or 3.5516 milliliters, used in cooking. (abbr.: tsp.)

(3) تعریف: a small spoon used with tea, coffee, desserts, and the like.

(4) تعریف: the amount of a substance required to fill such a spoon.

• eating utensil, small spoon
a teaspoon is a small spoon, often used to stir sugar in cups of tea or coffee.
a teaspoon of food or liquid is the amount that a teaspoon will hold.

مترادف و متضاد

قاشق چای خوری (اسم)
teaspoon

جملات نمونه

1.
قاشق چای خوری

2. the prescribed dosage is one teaspoon every hour
میزان تجویز شده،یک قاشق چای خوری در هر ساعت است.

3. He scraped out the bowl with a teaspoon.
[ترجمه ترگمان]با قاشق چای خوری کاسه را تراشید
[ترجمه گوگل]او با یک قاشق چایخوری از کاسه خارج شد

4. I need a teaspoon to stir my tea.
[ترجمه ترگمان]به یک قاشق چای خوری احتیاج دارم تا چای بخورم
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک قاشق چای خوری برای مخلوط کردن چای من

5. Mix together 250g plain flour and a teaspoon of bicarbonate of soda and then add to the cake mixture.
[ترجمه ترگمان]۲۵۰ گرم آرد ساده و یک قاشق چای خوری جوش شیرین را با هم مخلوط کنید و سپس به مخلوط کیک اضافه کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط کردن 250 گرم آرد ساده و یک قاشق چای خوری بیکربنات سودا و سپس اضافه کردن به مخلوط کیک

6. Stir in 1 level teaspoon of yeast.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چایخوری از مخمر را بریزید و هم بزنید
[ترجمه گوگل]1 قاشق چای خوری مخمر را مخلوط کنید

7. Add one teaspoon of vanilla extract.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری عصاره وانیل را اضافه بکنید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چای خوری عصاره وانیلی اضافه کنید

8. Cut into thin strips and season with teaspoon of the salt and teaspoon of the pepper.
[ترجمه ترگمان]به صورت نوارهای نازک و فصل با قاشق چای خوری نمک و قاشق چای خوری فلفل ببرید
[ترجمه گوگل]برش را به نوارهای نازک بریزید و با قاشق چای خوری نمک و قاشق چای خوری فلفل را بپزید

9. Add one teaspoon of sugar.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری شکر اضافه کنید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چای خوری شکر اضافه کنید

10. Pour it over the chicken livers. Add a teaspoon of salt, and a sprinkling of milled pepper.
[ترجمه ترگمان]آن را بر روی جگر مرغ بریزید یک قاشق چای خوری نمک و مقداری فلفل خرد شده اضافه کنید
[ترجمه گوگل]آن را بر روی کبد مرغ ریختن یک قاشق چای خوری نمک اضافه کنید و یک فلفل دلمه ای را بپاشید

11. Add a teaspoon of salt.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری نمک اضافه کنید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چای خوری نمک اضافه کنید

12. Add sugar, 1 teaspoon salt, 1 teaspoon pepper and cayenne.
[ترجمه ترگمان]شکر اضافه، ۱ قاشق چای خوری نمک، یک قاشق چای خوری فلفل و فلفل قرمز را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن قند، 1 قاشق چای خوری نمک، 1 قاشق چای خوری فلفل و کاین

13. Scrape out the flesh with a teaspoon and put into a food processor or blender with the next four ingredients.
[ترجمه ترگمان]با یک قاشق چای خوری، گوشت را بیرون بیاورید و یک مخلوط کن و یا مخلوط کن را با چهار مواد اولیه دیگر وارد کنید
[ترجمه گوگل]گوشت را با یک قاشق چایخوری از بین ببرید و با چهار ماده غذایی دیگر وارد یک دستگاه غذائی یا مخلوط کن شوید

پیشنهاد کاربران

قاشق چای خوری


کلمات دیگر: