1. unpleasant news
خبر ناخوشایند
2. an unpleasant neighbor
یک همسایه ی بد قلق
3. an unpleasant smell
بوی زننده
4. to state unpleasant facts barely
واقعیت های ناخوشایند را آشکارا اظهار داشتن
5. instead of dredging up unpleasant past memories, let us enjoy this moment together
بیا به جای یادآوری خاطرات ناخوشایند گذشته دمی با هم خوش باشیم.
6. the work itself is easy but my coworkers are unpleasant
کار فی نفسه آسان است ولی همکارانم آدم های خوبی نیستند.
7. I found his manner extremely unpleasant.
[ترجمه ترگمان]رفتارش خیلی ناخوشایند بود
[ترجمه گوگل]من شیوه بسیار ناخوشایندی پیدا کردم
8. We hope to prevent anything unpleasant from happening.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که از این اتفاق ناخوشایند جلوگیری کنیم
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم از هر چیز ناخوشایند جلوگیری کنیم
9. He has the power to make things very unpleasant for us.
[ترجمه ترگمان]او قدرتش را دارد که چیزها را برای ما نامطبوع کند
[ترجمه گوگل]او قدرت را برای چیزهای بسیار ناخوشایند برای ما دارد
10. Behind that amiable facade, he's a deeply unpleasant man.
[ترجمه ترگمان]پشت آن نمای دوست داشتنی، مرد بسیار ناخوشایندی است
[ترجمه گوگل]در پشت این نما باشکوه، او یک مرد بسیار ناخوشایند است
11. Things started to get unpleasant when their neighbours called in the police.
[ترجمه M.O] چیز ناخوشایندی شروع می شد وقتی همسایه شان به پلیس زنگ زد
[ترجمه ترگمان]وقتی همسایگان با پلیس تماس گرفتند، اوضاع به تدریج ناخوشایند می شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که همسایگان خود را در پلیس فراخوانده بودند، چیز ناخوشایند شروع شد
12. The skunk gives off an unpleasant smell when attacked.
[ترجمه ترگمان]وقتی حمله کرد، راسو بوی بدی به او داد
[ترجمه گوگل]اسکن در هنگام حمله به بوی ناخوشایندی می دهد
13. He has a most unpleasant leer.
[ترجمه ترگمان]قیافه اش خیلی ناخوش است
[ترجمه گوگل]او ناخوشایند ترین است
14. The symptoms can be uncomfortable, unpleasant and serious.
[ترجمه ترگمان]این علایم می تواند ناخوشایند، ناخوشایند و جدی باشد
[ترجمه گوگل]نشانه ها می توانند ناراحت کننده، ناخوشایند و جدی باشند
15. There have been too many unpleasant innuendoes in this debate and not enough facts.
[ترجمه ترگمان]این بحث در این مناظره خیلی زیاد بود و نه حقایق کافی
[ترجمه گوگل]در این بحث بیش از حد بسیاری از ناراحتی های ناخوشایند وجود دارد و حقایق کافی نیست
16. The incongruity of her situation struck Gina with unpleasant force.
[ترجمه ترگمان]The موقعیت او نا را با نیروی ناخوشایند به جی نا آشنا کرد
[ترجمه گوگل]ناسازگاری از وضعیت او، جینا را با نیروی ناخوشایند روبرو کرد
17. The minerals in the water made it unpleasant to drink.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی در آب باعث می شد که برای نوشیدن ناخوشایند باشد
[ترجمه گوگل]مواد معدنی در آب آن را ناخوشایند برای نوشیدن
18. The treatment has a whole host of extremely unpleasant side-effects including weight gain, acne, skin rashes and headaches.
[ترجمه ترگمان]درمان شامل یک میزبان کامل از عوارض جانبی بسیار ناخوشایند شامل افزایش وزن، آکنه، خارش پوست و سردرد است
[ترجمه گوگل]درمان دارای مجموعهای از عوارض جانبی بسیار ناخوشایند شامل افزایش وزن، آکنه، بثورات پوستی و سردرد است