کلمه جو
صفحه اصلی

unappealing


معنی : ناپسند، غیر جذاب، نچسب، غیر قابل استیناف
معانی دیگر : غیر منطقی

انگلیسی به فارسی

غیر قابل استیناف، غیر جذاب، غیر منطقی، ناپسند،نچسب


غیر قابل تحمل، نچسب، غیر قابل استیناف، ناپسند، غیر جذاب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of appealing
متضاد: adorable, appealing, charming

• that is not appealing, that one is not drawn towards
you describe people, places, or things as unappealing when you find them unpleasant.

مترادف و متضاد

ناپسند (صفت)
bawdy, obscene, abominable, disagreeable, indecent, absurd, unappealing, ribald, fie-fie

غیر جذاب (صفت)
unappealing, unlikely, ill-favored, ill-favoured

نچسب (صفت)
unappealing, poker-face

غیر قابل استیناف (صفت)
unappealing

جملات نمونه

1. He's an unappealing throwback to the days of '80s City slickers.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم غیر منطقی آیه که به روزه ای ۸۰ شهر تعلق داره
[ترجمه گوگل]او به روزهای دهه 80 میلادی شهرت ناپذیری دارد

2. He's wearing a deeply unappealing baseball hat.
[ترجمه ترگمان]اون کلاه بیسبال رو خیلی unappealing پوشیده
[ترجمه گوگل]او پوشیدن یک کلاه بیسبال عمیقا ناخوشایند است

3. The room was painted in an unappealing shade of brown.
[ترجمه ترگمان]اتاق به رنگ قهوه ای رنگی درآمده بود
[ترجمه گوگل]اتاق در یک سایه نازک قهوه ای رنگ شده بود

4. The town is scruffy and unappealing.
[ترجمه ترگمان]این شهر scruffy و unappealing است
[ترجمه گوگل]این شهر خشخاش و بی نظیر است

5. There was an unappealing film of slime on top of the pond.
[ترجمه ترگمان]یک فیلم غیر منطقی روی دریاچه وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک فیلم بی نظیر از لجن در بالای حوضچه وجود داشت

6. There was an unappealing gloom inside and he could just make out the empty pews enclosed by wood panelling.
[ترجمه ترگمان]در داخل آن یک تاریکی غیر عادی وجود داشت و او می توانست نیمکت های خالی را با تخته چوبی محصور کند
[ترجمه گوگل]درون گرمای ناخوشایندی وجود داشت و او فقط می توانست خلوت خالی را که توسط پانل های چوبی محصور شده بود را خالی کند

7. Therefore, the unappealing menu of toxins on offer is designed to defend the plant against would-be hungry predators.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، منوی اصلی سموم موجود در عرضه، برای دفاع از گیاه در برابر شکارچیان گرسنه ای طراحی شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، منو بی نظیر از سموم در پیشنهاد طراحی شده است برای دفاع از گیاه در برابر شکارچیان گرسنه ممکن است

8. Even when women find the man unappealing, they do not send clear rejection signals to begin with, the researchers found.
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که حتی وقتی زنان این مرد را نچسب پیدا می کنند، آن ها سیگنال های عدم پذیرش برای شروع را ارسال نمی کنند
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند حتی زمانی که زنان این مرد را جذاب تر می کنند، آنها سیگنال های رد صوری را برای شروع نمی فرستند

9. The unappealing title gives the game away: the theorists are mostly talking to themselves.
[ترجمه ترگمان]این عنوان نچسب بازی را دور می زند: نظریه پردازان اغلب با خودشان حرف می زنند
[ترجمه گوگل]عنوان غیر جذاب بازی را دور می کند، نظریه پردازان بیشتر با خود صحبت می کنند

10. The house looks very unappealing, but its interior decoration is very good.
[ترجمه ترگمان]خانه بسیار نچسب به نظر می رسد، اما تزئینات داخلی آن بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]خانه به نظر بسیار غیر قابل توجه است، اما دکوراسیون داخلی آن بسیار خوب است

11. They have made the place as unappealing as possible.
[ترجمه ترگمان]آن ها این مکان را غیر ممکن ساخته اند
[ترجمه گوگل]آنها محل را به عنوان غیر قابل تحسین که ممکن است ساخته شده است

12. Being moneyless in the winter can seem really unappealing to most people, I admit, but you'd have to be bonkers to at least not try it – even for a week – in the summer.
[ترجمه ترگمان]اعتراف می کنم که بودن در زمستان می تواند واقعا به نظر بیشتر مردم نچسب به نظر برسد، اما شما باید این دیوانگی را انجام دهید - حتی برای یک هفته - در تابستان
[ترجمه گوگل]من قبول ندارم که در زمستان واقعا غیرممکن به نظر می رسد، اما مجبور هستم که حداقل آن را امتحان کنم - حتی یک هفته - در تابستان

13. Having an unappealing, bitter flavor.
[ترجمه ترگمان]داشتن یه طعم تلخ و تلخ
[ترجمه گوگل]داشتن عطر و طعم تلخ و بی نظیر

14. The prospect of studying for another five years was distinctly unappealing.
[ترجمه ترگمان]امید تحصیل برای پنج سال دیگر کاملا غیر منطقی بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز تحصیل برای پنج سال دیگر کاملا متمایز بود

پیشنهاد کاربران

نا پسند ، ناخوشایند


کلمات دیگر: