کلمه جو
صفحه اصلی

unfortunately


معنی : متاسفانه، بدبختانه
معانی دیگر : متاسفانه، بدبختانه

انگلیسی به فارسی

متاسفانه، بدبختانه، به صورت تاسف انگیزی، به نحو ناگواری، با کمال تاسف


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: a word used to express that an event being talked about is something unlucky or something that turned out badly.

- Unfortunately, the picnic must be canceled.
[ترجمه جیسو] متاسفانه پیک نیک در کار نیست
[ترجمه RM] متاسفانه پیک نیک باید لغو می شد.
[ترجمه Farbod] متاسفانه ، پیک نیک لغو شد .
[ترجمه parsa] متاسفانه پیک نیک باید کنسل شود
[ترجمه ترگمان] متاسفانه، پیکنیک رو کنسل کردن
[ترجمه گوگل] متاسفانه پیک نیک باید لغو شود

• unluckily, unhappily
you use unfortunately to express regret about what you are saying.

مترادف و متضاد

متاسفانه (قید)
unfortunately

بدبختانه (قید)
unfortunately

جملات نمونه

Unfortunately for him, he was wrong.

از بخت بدش اشتباه می‌کرد.


1. unfortunately i am engaged this morning, but i am free this afternoon
متاسفانه امروز صبح گرفتارم ولی بعدازظهر آزادم.

2. Unfortunately, the tire blew out on my way to office.
[ترجمه ,.ljjhjm] متاسفانه، تایر من را به سمت من راه انداخت
[ترجمه علیرضا قربانی] متاسفانه تایر در راه رفتنم به محل کار ترکید
[ترجمه مهدی سبزعلی] متاسفانه، لاستیک توی مسیر اداره ام پنچر شد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، تایرها از راه رفتن به دفتر به صدا درآمدند
[ترجمه گوگل]متاسفانه، تایر من را به سمت من راه انداخت

3. Unfortunately the report was prepared in haste and contained several inaccuracies.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه گزارش به شتاب آماده شد و چندین اشتباه شد
[ترجمه گوگل]متأسفانه این گزارش در عجله آماده شد و حاوی چندین اشتباه بود

4. Unfortunately these drugs are quite toxic and hinder the body's ability to fight off infection.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این داروها کاملا سمی هستند و مانع از توانایی بدن برای مبارزه با عفونت می شوند
[ترجمه گوگل]متاسفانه این داروها کاملا سمی هستند و مانع از توانایی بدن در مبارزه با عفونت می شوند

5. Unfortunately, there are but the two love each other.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، دو نفر همدیگر را دوست دارند
[ترجمه گوگل]متأسفانه، تنها دو عشق یکدیگر وجود دارد

6. Unfortunately belts are worn only by a small percentage of drivers and passengers.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کمربندهای چرمی تنها با درصد کمی از رانندگان و مسافران فرسوده می شوند
[ترجمه گوگل]متاسفانه کمربندها تنها با درصد کمی از رانندگان و مسافران پوشانده می شوند

7. Unfortunately, George cannot be with us today so I am pleased to accept this award on his behalf.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، جورج امروز نمی تواند با ما باشد، بنابراین خوشحالم که این جایزه را از طرف او قبول می کنم
[ترجمه گوگل]متأسفانه، جورج امروز نمی تواند با ما باشد، بنابراین من از اینکه این جایزه را از طرف او پذیرفتم خوشحالم

8. Unfortunately, these findings do not hold true for women and children.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این یافته ها برای زنان و کودکان صادق نیستند
[ترجمه گوگل]متاسفانه، این یافته ها برای زنان و کودکان درست نیست

9. Unfortunately some poisonous mushrooms look like edible mushrooms.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه بعضی قارچ سمی شبیه قارچ خوردنی هستند
[ترجمه گوگل]متاسفانه برخی از قارچ های سمی مانند قارچ خوراکی به نظر می رسند

10. Unfortunately, I was still very clumsy behind the wheel of the jeep.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، من هنوز پشت فرمان جیپ دست و پا چلفتی بودم
[ترجمه گوگل]متاسفانه، من هنوز خیلی دست و پا گیر در پشت چرخ جیپ بود

11. Catching colds is unfortunately an occupational hazard in this profession.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه سرماخوردگی ناشی از سرماخوردگی در این حرفه است
[ترجمه گوگل]متاسفانه ابتلا به سرماخوردگی یک خطر شغلی در این حرفه است

12. Unfortunately, this plate has a slight flaw in it.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این بشقاب یه نقطه ضعف داره
[ترجمه گوگل]متاسفانه، این صفحه دارای نقص جزئی در آن است

13. Unfortunately the tax will linger on until April.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه مالیات تا آوریل ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]متاسفانه مالیات تا آوریل متوقف خواهد شد

14. The climber, get past the footprints are unfortunately, lost to forward direction is very dangerous.
[ترجمه ترگمان]The که از رد پاها می گذرند متاسفانه از دست رفته و مسیر رو به جلو بسیار خطرناک است
[ترجمه گوگل]کوهنورد، متاسفانه از دست رفته است، برای جلوگیری از مسیر، خیلی خطرناک است

15. Unfortunately, there is little prospect of seeing these big questions answered.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، امید اندکی برای دیدن این سوالات بزرگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه چشم انداز کمی برای دیدن این سوالات بزرگ وجود دارد

پیشنهاد کاربران

Unluckily, unhappy

بدبختانه

از بخت بد ، . . . . . . . . . . . . . .

از اقبال بد ، . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

از بدِ حادثه

‏متأسفانه

شوربختانه

از شانس بد،
از بخت بد،
باعث تاسف است که. . . ،
نا امید کننده است که. . .

Some times means بد بختانهor از بد شانسی

از بدشانسی

مع الاسف

ناشی از بدبختانه

متاسفانه یا بد بتخانه

گاو

متاسفانه

means sadly

متاسفانه 🏢🏢
Unfortunately, we cannot connect to the internet right now
متاسفانه الان نمی توانیم به اینترنت متصل شویم

متاسفانه ، بدبختانه
متضاد fortunately = خوشبختانه


کلمات دیگر: