کلمه جو
صفحه اصلی

temporality


معنی : زود گذری، جسمانیت، عرفیت، بیدوامی، دارایی دینوی، درامد روحانیون
معانی دیگر : گذرایی، پایان پذیری، زمانمندی

انگلیسی به فارسی

دارایی دینوی، درآمد روحانیون، بیدوامی، زود گذری،جسمانیت، عرفیت


موقتی بودن، بیدوامی، عرفیت، دارایی دینوی، درامد روحانیون، زود گذری، جسمانیت


انگلیسی به انگلیسی

• impermanence, transience

اسم ( noun )
حالات: temporalities
(1) تعریف: the condition of being temporary; impermanence.

(2) تعریف: (usu. pl.) secular holdings or revenues, as of a church or clergy.

مترادف و متضاد

زودگذری (اسم)
transience, caducity, transitivity, temporality

جسمانیت (اسم)
flesh, corporality, temporality, concretion, sensuality, sensualism

عرفیت (اسم)
temporality, secularization, secularity

بیدوامی (اسم)
temporality

دارایی دینوی (اسم)
temporality

درامد روحانیون (اسم)
temporality

جملات نمونه

1. The trait of the body is its temporality or the fact that it can not escape death.
[ترجمه امیر] بدن یک کالبد موقتی است به همین دلیل نمیتوان از مرگ فرار کرد.
[ترجمه ترگمان]ویژگی بدن temporality یا این واقعیت است که نمی تواند از مرگ فرار کند
[ترجمه گوگل]صفت بدن، زمانی است که آن را نمی توان از مرگ فرار کرد

2. The 1275 lay subsidy of a fifteenth fell also upon their temporalities.
[ترجمه ترگمان]The و سوبسید یک پانزدهم نیز بر روی temporalities قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک یک یک یک یک یک یک پانزدهمین سالیانه 1275 یک یک پانزده ساله نیز براساس زمانهایشان کاهش یافت

3. This two kind of ideas of the temporality of aesthetic being come from Edmund Husserl's "the inner temporality of consciousness advancing", but break thorough it. This two kind of ideas complement. . .
[ترجمه ترگمان]این دو نوع ایده از زودگذری بودن زیبایی که از ادموند Husserl نشات می گیرد، از دیدگاه inner s می رسد که پیشرفت می کند \"، اما آن را کامل می کند این دو نوع ایده مکمل …
[ترجمه گوگل]این دو نوع ایده از زمانبندی زیبایی شناسی از زمان 'پیشرفت آگاهی' درونی ادموند هوسرل، اما از بین بردن آن است این دو نوع ایده مکمل هستند

4. The hope, viewed from temporality, is a utopia that is open to the future.
[ترجمه ترگمان]امید، که از آنچه گذرا دیده می شود، یک مدینه فاضله است که برای آینده باز است
[ترجمه گوگل]امید، که از لحاظ زمانی مشاهده شده، یک آرمانگویی است که برای آینده باز است

5. M · Dufrenne think that the temporality of aesthetic being chiefly means the temporality of human history.
[ترجمه ترگمان]M Dufrenne فکر می کنند که تغییر temporality بودن به طور عمده به معنای تغییر تاریخ انسان است
[ترجمه گوگل]M � Dufrenne فکر می کنم که temporality زیبایی شناسی به طور عمده به معنای temporality تاریخ بشر است

6. Regardless what time, that temporality all does have one - sidedness and the conventional characteristic.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از این که چه زمانی، آنچه زمانی کوتاه است یک - و مشخصه مرسوم دارد
[ترجمه گوگل]صرف نظر از اینکه چه زمانی، این زمانبندی همه را یکطرفه و ویژگی متداول دارد

7. Temporality cannot be identified with ordinary clock time.
[ترجمه ترگمان]Temporality را نمی توان با زمان معمولی ساعت تشخیص داد
[ترجمه گوگل]زمان زمانی را نمیتوان با زمان معمول عادی شناسایی کرد

8. Hans-Geory Gadamer think that the temporality of aesthetic being is the presentness of aesthetic being, but the presentness also belongs to the history of effect.
[ترجمه ترگمان]هانس - gadamer (هانس Geory gadamer)فکر می کند که the بودن زیبایی شناختی، presentness بودن زیبایی شناختی است، اما the نیز به تاریخ تاثیر تعلق دارد
[ترجمه گوگل]هانس جی گادامر فکر می کند که زمانبندی زیبایی شناختی بودن حضور زیبایی شناختی است، اما حضور آن نیز به تاریخ اثر تعلق دارد

9. It is characterized by temporality, stability, complexity and uniqueness.
[ترجمه ترگمان]آن با زودگذری، ثبات، پیچیدگی و یگانگی مشخص می شود
[ترجمه گوگل]آن را با لحاظ زمانی، ثبات، پیچیدگی و منحصر به فرد مشخص می کند

10. This two kind of ideas of the temporality of aesthetic being come from Edmund Husserl's "the inner temporality of consciousness advancing", but break thorough it.
[ترجمه ترگمان]این دو نوع ایده از زودگذری بودن زیبایی که از ادموند Husserl نشات می گیرد، از دیدگاه inner s می رسد که پیشرفت می کند \"، اما آن را کامل می کند
[ترجمه گوگل]این دو نوع ایده از زمانبندی زیبایی شناسی از زمان 'پیشرفت آگاهی' درونی ادموند هوسرل، اما از بین بردن آن است

11. The strength and weakness of these two tpyes of thinking are deeply imbedded in the temporality and spatiality of historical facts.
[ترجمه ترگمان]قدرت و ضعف این دو نوع تفکر عمیق، به طور عمیق در the و spatiality حقایق تاریخی قرار دارد
[ترجمه گوگل]قدرت و ضعف این دو حالت تفکر عمیقا به لحاظ زمانی و فضایی واقعیت های تاریخی وابسته است

12. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های نامرئی، انحصار، سرزمین و زمان بندی است

13. According to the artist, the message Cept conveys is: "CEPT, life, love, mystery, time, space, ownership, temporality, sick, venial, overwhelming joy.
[ترجمه ترگمان]به گفته هنرمند، پیام Cept، عبارت است از: \" cept، زندگی، عشق، راز، زمان، مکان، مالکیت، temporality، sick، sick و overwhelming
[ترجمه گوگل]بنا به گفته هنرمند، پیغام بثور انتقال، CEPT، زندگی، عشق، رمز و راز، زمان، فضا، مالکیت، زمان، بیمار، روان و شادی است

14. The original unity of the future, the past, and the present which constitutes authentic temporality.
[ترجمه ترگمان]اتحاد اصلی آینده، گذشته، و زمان حال که به صورت معتبر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]وحدت اصلی آینده، گذشته و حال، که به لحاظ تاریخی معتبر است

پیشنهاد کاربران

زمانی

for a short time only

زمان بندی


کلمات دیگر: