کلمه جو
صفحه اصلی

unconventionality


معنی : بی تکلیفی، عدم رعایت اداب و رسوم
معانی دیگر : عدم رعایت اداب و رسوم، بی تکلیفی

انگلیسی به فارسی

عدم رعایت اداب و رسوم، بی تکلیفی


بی نظم، بی تکلیفی، عدم رعایت اداب و رسوم


انگلیسی به انگلیسی

• not conforming to the conventional, nonconformism; something that is not conventional

مترادف و متضاد

بی تکلیفی (اسم)
suspension, indeterminacy, deadlock, unconventionality

عدم رعایت اداب و رسوم (اسم)
unconventionality


کلمات دیگر: