کلمه جو
صفحه اصلی

underhand


معنی : نهانی، زیر جلی، فراروی
معانی دیگر : از زیر (با حرکت دست از زیر شانه یا مچ)، رجوع شود به: underhanded، حقه بازی، تقلب و تزویر، درنهان، به پنهانی

انگلیسی به فارسی

نهانی، زیر جلی، حقه بازی، تقلب و تزویر


دست کم، فراروی، نهانی، زیر جلی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: done with the hand below shoulder level.
مشابه: sidearm

- an underhand toss
[ترجمه ترگمان] پرت و پلا،
[ترجمه گوگل] شلاق زدگی

(2) تعریف: secret and sneaky; underhanded.
مترادف: devious, furtive, sneaky, underhanded
متضاد: aboveboard
مشابه: crooked, deceitful, dirty, dishonorable, shifty, unscrupulous
قید ( adverb )
• : تعریف: with the forearm moving forward and upward from a position below the shoulder
متضاد: overhand
مشابه: sidearm

- The ball is pitched underhand in softball.
[ترجمه ترگمان] توپ تو سافت بال گیر کرده
[ترجمه گوگل] توپ در سوپربول زیر دست پایین است

• clandestine, sly, deceitful, dubious; (for example of a throw) performed with the arm below the height of the shoulder and the palm of the hand facing forward
(for example of throwing) with the arm below the height of the shoulder and the palm of the hand facing forward; secretly, slyly, deceptively
underhand actions are secret and dishonest.

مترادف و متضاد

نهانی (صفت)
secret, surreptitious, subterranean, undercover, backstairs, potential, furtive, underhand, occult, gnostic, subterraneous

زیر جلی (صفت)
surreptitious, undercover, furtive, underhand, clandestine, hugger-mugger

فراروی (قید)
underhand, behind back, in absence

deceitful


Synonyms: clandestine, concealed, crafty, crooked, cunning, deceptive, devious, dirty-dealing, dishonest, dishonorable, double-crossing, duplicitous, fraudulent, furtive, guileful, hush-hush, indirect, insidious, oblique, on the QT, on the quiet, secret, secretive, shady, shifty, slippery, sly, sneaking, sneaky, stealthy, sub-rosa, surreptitious, treacherous, tricky, two-faced, two-timing, undercover, underhanded, under wraps, unethical, unfair, unjust, unscrupulous, wily


Antonyms: aboveboard, forthright, frank, honest


جملات نمونه

1. an underhand throw
پرتاب از زیر

2. They did it all in such an underhand way.
[ترجمه ترگمان]همه این کارها را به نحوی مخفیانه انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را به گونه ای زیرزمینی انجام دادند

3. Mr Livingstone accused the government of being underhand.
[ترجمه ترگمان]آقای لیوینگستون، دولت را متهم کرد که کلکی در کار است
[ترجمه گوگل]آقای لایبرینگتون دولت را متعهد به فرار از دست داد

4. An honest man doesn't do anything underhand.
[ترجمه ترگمان]یک مرد شریف هیچ کلکی در کار نیست
[ترجمه گوگل]یک مرد صادقانه هیچ کاری را انجام نمی دهد

5. What really angered her was the dirty underhand way they had tricked her.
[ترجمه ترگمان]چیزی که واقعا او را عصبانی کرده بود رفتار کثیفی بود که به او زده بودند
[ترجمه گوگل]چیزی که واقعا او را خشمگین می کرد، زیر دست کثیف بود که او را فریب داده بود

6. It is a sneaky and underhand way of doing business.
[ترجمه ترگمان]این یک روش موذیانه و پنهانی برای انجام کسب وکار است
[ترجمه گوگل]این روش اب زیر کاه و ناقص انجام کسب و کار است

7. Underhand work of that sort is against the grain with me.
[ترجمه ترگمان]کاری که من می کنم این است که با من مقابله کند
[ترجمه گوگل]کارهای زیرزمینی این نوع در برابر دانه با من است

8. He's been involved in some underhand dealings.
[ترجمه ترگمان]اون درگیر یه سری معاملات مخفی بوده
[ترجمه گوگل]او در برخی از معاملات زیرزمینی شرکت کرده است

9. I promise you there's nothing underhand about this agreement.
[ترجمه ترگمان]بهت قول میدم که هیچ کلکی در این توافق وجود نداره
[ترجمه گوگل]من به شما قول میدهم که در مورد این توافقنامه دست کم نگیرید

10. Webster retrieved the ball and flipped it underhand to Rhodes, who had anchored himself at the plate.
[ترجمه ترگمان]و ستر توپ را برداشت و آن را به رودس انداخت که در بشقاب لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]وبستر توپ را بازیابی کرد و آن را به سمت رودز، که خود را در بشقاب، لگد زده بود، لگد زده بود

11. In a series of very smart, underhand moves, Browne gradually gained control of the company.
[ترجمه ترگمان]در یک سلسله حرکات بسیار هوشمندانه و پنهانی، برون به تدریج کنترل شرکت را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]در یک سری از حرکت های بسیار هوشمندانه و ناقص، براون به تدریج کنترل شرکت را به دست آورد

12. You call those sneaky, underhand tactics coming to my aid?
[ترجمه ترگمان]تو به اون تاکتیک زیر کاه و کلکی که برای کمک من اومدی صدا می کنی؟
[ترجمه گوگل]شما از آن دسته از تاکتیک های زیر پا گذاشتن که زیر دست من هستند کمک می کنید؟

13. But how could he be so . . . underhand?
[ترجمه ترگمان]اما او چطور می تواند این قدر احمق باشد؟
[ترجمه گوگل]اما چگونه می تواند چنین باشد زیر ذره بین؟

14. But you must watch for underhand dealings, if not deception, in early April and July.
[ترجمه ترگمان]اما در اوایل آوریل و ژوئیه باید مراقب معاملات underhand باشید
[ترجمه گوگل]اما در اوایل ماه آوریل و ژوئیه، باید در مورد معاملات زیرزمینی، اگر نه فریب، تماشا کنید

15. He generally fielded at point and his underhand bowling was formidable.
[ترجمه ترگمان]او معمولا سر اصل مطلب را درک می کرد و بازی بولینگ او مهیب بود
[ترجمه گوگل]او به طور کلی در نقطه ای قرار گرفت و بولینگ زیر دستانش قدرتمند بود

an underhand throw

پرتاب از زیر


پیشنهاد کاربران

مخفیانه کاری را انجام دادن


کلمات دیگر: