کلمه جو
صفحه اصلی

unfitting


معنی : نا مربوط
معانی دیگر : نامناسب، ناجور، ناهماهنگ با شرایط

انگلیسی به فارسی

نامناسب، ناجور، ناهماهنگ با شرایط


قابل تمیز کردن، نا مربوط


مترادف و متضاد

نامربوط (صفت)
improper, absurd, irrelevant, unfitting, abusive, inept, irrelative

جملات نمونه

1. They described him as unfit to govern.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان عدم توانایی در اداره توصیف کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان نامناسب برای حکومت توصیف کردند

2. The woman charged with murder was said to be mad and unfit to plead.
[ترجمه ترگمان]زنی که متهم به قتل شده بود، گفته شده بود که دیوانه و مناسب نیست
[ترجمه گوگل]گفته شده که زن متهم به قتل ناموسی و نامناسب است

3. Powell was declared unfit for active service.
[ترجمه ترگمان]پاول برای خدمات فعال نامناسب اعلام شد
[ترجمه گوگل]پائول برای خدمات فعال نامحدود اعلام شد

4. The court claims she is an unfit mother.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ادعا می کند که او یک مادر نامناسب است
[ترجمه گوگل]دادگاه ادعا میکند که مادر نامحدود است

5. Many children are so unfit they are unable to do even basic exercises.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان به قدری نامناسب هستند که قادر به انجام تمرینات ابتدایی نیستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان ناسازگار هستند و نمیتوانند حتی تمرینات اولیه را انجام دهند

6. The meat was declared unfit for human consumption.
[ترجمه ترگمان]این گوشت برای مصرف انسان نامناسب اعلام شده است
[ترجمه گوگل]گوشت نامناسب برای مصرف انسان اعلام شد

7. The food was declared unfit for human consumption.
[ترجمه ترگمان]این غذا برای مصرف انسان نامناسب اعلام شد
[ترجمه گوگل]غذا برای مصرف انسانی نامناسب اعلام شد

8. She is unfit for such a senior position.
[ترجمه ترگمان]او برای چنین وضع senior مناسب نیست
[ترجمه گوگل]او برای چنین مقام ارشد نامناسب است

9. The building was declared unfit for human habitation.
[ترجمه ترگمان]اعلام شد که این ساختمان برای سکونت انسان نامناسب اعلام شده است
[ترجمه گوگل]این ساختمان برای انسداد انسانی نامناسب اعلام شد

10. This water is unfit to drink.
[ترجمه ترگمان]این آب برای نوشیدن مناسب نیست
[ترجمه گوگل]این آب نوشیدنی است

11. Most of the buildings are unfit to live in.
[ترجمه ترگمان]اغلب ساختمان ها برای زندگی مناسب نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر ساختمان ها برای زندگی کردن مناسب نیستند

12. He accused the opposition party of being unfit to govern.
[ترجمه ترگمان]او حزب مخالف را به عدم شایستگی اداره کردن متهم کرد
[ترجمه گوگل]او حزب اپوزیسیون را متهم به ناتوانی در حاکمیت کرد

13. Many of the houses were condemned as unfit.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانه ها به عنوان عدم شایستگی محکوم شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانه ها به عنوان نامناسب محکوم شدند

14. His conduct made him unfit to act as director of a company.
[ترجمه ترگمان]رفتارش او را به عنوان مدیر یک شرکت مناسب می دانست
[ترجمه گوگل]رفتار او او را ناتوان ساخت تا به عنوان مدیر شرکت عمل کند


کلمات دیگر: