1. that politician's uncanny ability to anticipate future trends
قدرت فوق العاده ی آن سیاستمدار در پیش بینی گرایش های آینده
2. i had an uncanny feeling that someone was watching me
احساس مرموزی به من دست داده بود که کسی دارد مرا می پاید.
3. The hero, Danny, bears an uncanny resemblance to Kirk Douglas.
[ترجمه ترگمان]دنی، قهرمان دنی، شباهت عجیبی به کریک داگلاس دارد
[ترجمه گوگل]قهرمان، دنی، شباهت بی نظیری به کریک داگلاس دارد
4. His powers of observation were uncanny.
[ترجمه ترگمان]قدرت تشخیص او غیر عادی بود
[ترجمه گوگل]قدرت او از مشاهدات بی پروا بود
5. It was uncanny really, almost as if she knew what I was thinking.
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب بود، انگار می دانست به چه چیزی فکر می کنم
[ترجمه گوگل]واقعا حیله گری بود، تقریبا مثل اینکه می دانست که چه فکر می کردم
6. Their baby bears a strong resemblance/an uncanny likeness to its grandfather.
[ترجمه ترگمان]بچه آن ها شباهت عجیبی به پدربزرگش دارد
[ترجمه گوگل]بچه آنها دارای یک شباهت قوی / شباهت بی نظیر به پدربزرگش است
7. An uncanny light seemed to be coming from the castle.
[ترجمه ترگمان]انگار نور عجیبی از قلعه می امد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید نور غیرمعمول از قلعه آمده است
8. He has an uncanny knack of being able to see immediately where the problem lies.
[ترجمه ترگمان]او استعداد عجیبی دارد که بتواند فورا ببیند مشکل کجاست
[ترجمه گوگل]او توانایی بی نظیری دارد که می تواند فورا ببیند که مشکل چیست
9. The silence was uncanny.
[ترجمه ترگمان]سکوت عجیب بود
[ترجمه گوگل]سکوت بی پروا بود
10. I had an uncanny feeling of being watched.
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشتم که تحت نظر باشم
[ترجمه گوگل]من احساس ناخوشایندی داشتم که تماشا می کردم
11. She bears an uncanny resemblance to Barbra Streisand.
[ترجمه ترگمان]اون یه شباهت عجیبی به باربارا Streisand داره
[ترجمه گوگل]او شباهت بی نظیری به باربار استریسند دارد
12. I had this uncanny feeling that Alice was warning me.
[ترجمه ترگمان]من این احساس عجیب را داشتم که آلیس به من هشدار داده بود
[ترجمه گوگل]من این احساس عجیب و غریب را داشتم که آلیس به من هشدار داد
13. Tony was unnerved by the uncanny familiarity of her face.
[ترجمه ترگمان]تونی به خاطر خودمانی بودن صورت او عصبی بود
[ترجمه گوگل]تونی با آشنایی بی رحمانه از چهره اش آشنا شد
14. There is an uncanny resemblance between this reasoning and that which had earlier led John Dalton to an atomic theory of chemistry.
[ترجمه ترگمان]یک شباهت غیر عادی بین این استدلال و چیزی وجود دارد که پیش از این جان دالتون را به نظریه اتمی شیمی هدایت کرده بود
[ترجمه گوگل]بین این استدلال و آنچه که جان دالتون پیش از این به نظریه اتمی شیمی پرداخته بود شباهت بی نظیری وجود دارد
15. He has an uncanny ability to guess what you're thinking.
[ترجمه ترگمان]اون توانایی عجیبی برای حدس زدن به چیزی که تو فکر می کنی داره
[ترجمه گوگل]او توانایی فریبکارانه دارد تا حدس بزنید چه فکر میکنید