کلمه جو
صفحه اصلی

unctuous


معنی : چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه امیز
معانی دیگر : (مانند روغن یا مرهم) چرب، لیز، (خاک) نرم و بارور، شکل پذیر، قابل قالب گیری

انگلیسی به فارسی

چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه آمیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unctuously (adv.), unctuosity (n.), unctuousness (n.)
(1) تعریف: excessively or falsely earnest or amiable.
مشابه: oil, oily

- The unctuous bank manager was all smiles and compliments, but it was clear that he would be of little help in getting us a loan.
[ترجمه ترگمان] مدیر بانک unctuous لبخند و تحسین بر لب داشت، اما واضح بود که کمک چندانی به ما نخواهد کرد
[ترجمه گوگل] مدیر بانکی مشتاق تمام لبخند و تعارف بود، اما معلوم شد که او برای گرفتن وام به ما کمک زیادی خواهد کرد

(2) تعریف: like an oil or ointment in quality, character, or the like; greasy, oily, or slick.
مشابه: lubricious

• smooth, slippery; overly pious, overly flattering
someone who is unctuous pretends to be full of praise, kindness, or interest, but is obviously insincere; a literary word.

مترادف و متضاد

چرب (صفت)
adipose, fatty, fat, oily, greasy, sebaceous, smeary, unctuous, tallowy

روغنی (صفت)
oily, greasy, buttery, oleic, oleaginous, olive, unctuous

چرب و نرم (صفت)
sleek, voluble, unctuous

مداهنه امیز (صفت)
unctuous

جملات نمونه

1. He speaks in unctuous tones.
[ترجمه ترگمان]با لحن خشنی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با صدای ناهموار صحبت می کند

2. More subtly there is the unctuous sadism of money and of social rank.
[ترجمه ترگمان]در آنجا به طرز نامحسوسی the unctuous از پول و مقام اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بیشتر شبیه سادیسم غم انگیز پول و رتبه اجتماعی است

3. Dave is genuinely friendly without being unctuous.
[ترجمه ترگمان]دیو مهربان و unctuous است
[ترجمه گوگل]دیو واقعا دوست داشتنی نیست بدون اینکه غم انگیز باشد

4. Rather, it was a way of rejecting unctuous, masochistic denial - which might narrow his perspectives.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این روشی بود برای رد انکار unctuous، که ممکن بود دیدگاه های او را محدود کند
[ترجمه گوگل]در عوض، این راهی بود که رد انکار انحصارطلبانه و مزدوجین - که ممکن است دیدگاههایش را محدود کند

5. He made an unctuous assurance.
[ترجمه ترگمان]او به من اطمینان داد
[ترجمه گوگل]او یک اطمینان عجیب و غریب ایجاد کرد

6. He is aggressive towards me and unctuous towards David.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به من نسبت به دیوید نسبت به من خشونت نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او نسبت به من خشمگین است و نسبت به دیوید غافلگیر شده است

7. The fat man loudly prattled unctuous apologies.
[ترجمه ترگمان]مرد چاق با صدای بلند از او پوزش خواست
[ترجمه گوگل]مرد چاق با صدای بلند عذر خواهی کرد

8. Unctuous. Term applied to wines which are smooth, soft and full on the palate.
[ترجمه ترگمان]unctuous اصطلاح اصطلاحی است که برای شرابه ای صاف، نرم و پر روی ذائقه به کار می رود
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب اصطلاح به شراب که صاف، نرم و کامل بر روی خوشه است اعمال می شود

9. Unctuous ripe red fruit aromas intermingle with hints of freshly ground coffee beans and mocha.
[ترجمه ترگمان]مخلوط میوه و میوه سرخ مخلوط با اشارات قهوه و قهوه تازه و قهوه با مخلوط قهوه مخلوط می شوند
[ترجمه گوگل]عطر میوه سرخ شده ریز خرد شده با اشاره هایی از دانه های قهوه تازه میوه و موچا متصل است

10. Unctuous but vivacious in the mouth.
[ترجمه ترگمان]unctuous، اما سرزنده در دهان
[ترجمه گوگل]جالب، اما جالب در دهان

11. He was most unctuous and pleading.
[ترجمه ترگمان]او بیش از همه unctuous بود و التماس می کرد
[ترجمه گوگل]او اغراق آمیز و محکم بود

12. Palate Unctuous and dense, with the pear, floral and orange flavours riding a keen acidity.
[ترجمه ترگمان]palate unctuous و dense، با طعم گلابی، عطر گل و نارنجی که بر روی یک اسیدیته keen قرار داشتند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار کت و شلوار، با گلدان، طعم گل و نارنجی سوار اسیدیته شدید

13. It was unctuous, false, and unwholesome, like the man.
[ترجمه ترگمان]unctuous، دروغ و مضر بود، مثل آن مرد
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب، نادرست و غیرمنصفانه بود، مثل مرد

14. Sauternes are often delicious, golden, unctuous and delicate. The famous roasted note comes when Sauternes is a little bit older.
[ترجمه ترگمان]Sauternes اغلب خوش مزه، طلایی، چرب و لطیف هستند وقتی که Sauternes کمی بزرگ تر شد، این یادداشت سرخ شده نیز مطرح شد
[ترجمه گوگل]سوترن ها اغلب خوشمزه، طلایی، غریزی و ظریف هستند یادآوری فست فود معروف هنگامی که Sauternes کمی بزرگتر است

پیشنهاد کاربران

متملق
چاپلوس
متملقانه
چاپلوسانه

چرب زبان


کلمات دیگر: