کلمه جو
صفحه اصلی

undercurrent


معنی : جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج
معانی دیگر : (گرایش یا احساس و غیره) جریان نهفته، جریان پنهان، (جریان آب یا هوا که زیر جریان دیگر حرکت می کند) جریان عمقی، جریان زیرین، زیر تاز، زیر کشند

انگلیسی به فارسی

جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج


زیرچین، جریان تحتانی، عمل پنهانی، زیر موج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a feeling, tendency, mood, attitude, or the like that underlies and often contradicts surface appearances.

- an undercurrent of suspicion in the office
[ترجمه ترگمان] یک جریان مشکوک از بدگمانی در دفتر
[ترجمه گوگل] زیر سؤال از سوء ظن در دفتر

(2) تعریف: a current of air or water that flows under the surface, sometimes in a different direction or at a different speed.

• stream that flows beneath the surface; concealed tendency or intention often opposed to the one outwardly displayed
an undercurrent is a feeling or opinion that you do not express or that you are hardly aware of but which influences the way that you think or behave.

مترادف و متضاد

جریان تحتانی (اسم)
undercurrent

عمل پنهانی (اسم)
undercurrent

زیر موج (صفت)
undercurrent

drift, pull


Synonyms: atmosphere, aura, crosscurrent, direction, eddy, feeling, flavor, hint, inclination, indication, insinuation, intimation, murmur, overtone, propensity, riptide, sense, suggestion, tendency, tenor, tinge, trace, trend, underflow, undertone, undertow, vibes, vibrations


جملات نمونه

1. the undercurrent of discontent amongst the farmers
نارضایتی پنهانی در میان کشاورزان

2. He sensed an undercurrent of resentment among the crowd.
[ترجمه ترگمان]از میان جمعیت جریانی از رنجش و رنجش را احساس کرد
[ترجمه گوگل]او حوادث ناراحتی در میان جمعیت را احساس کرد

3. Therewas an undercurrent of resentment in their acceptance of the plan.
[ترجمه ترگمان]بعد یک جریان پنهانی از خشم و رنجش در مورد قبول این نقشه به وجود آورد
[ترجمه گوگل]در پذیرش این طرح، شاهد خشم و نفرت بودیم

4. I detect an undercurrent of resentment towards the new proposals.
[ترجمه ترگمان]یک جریان پنهانی از خشم نسبت به پیشنهادهای جدید را تشخیص می دهم
[ترجمه گوگل]من تشخیص یک حادثه نارضایتی نسبت به پیشنهادات جدید

5. Racial hatred has been a powerful undercurrent in the country's history.
[ترجمه ترگمان]تنفر نژادی یک جریان پنهانی قدرتمند در تاریخ کشور بوده است
[ترجمه گوگل]نفرت نژادپرستی در جریان تاریخ کشور، زیرچشمی قدرتمند بوده است

6. There's a strong undercurrent of racism in this town.
[ترجمه ترگمان]یک جریان قوی تبعیض نژادی در این شهر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این شهر یک رکود شدید نژادپرستی وجود دارد

7. There was a political undercurrent as well, though this was less explicit.
[ترجمه ترگمان]یک جریان پنهانی سیاسی نیز وجود داشت، هر چند که این جریان کم تر آشکار بود
[ترجمه گوگل]یک جریان سیاسی نیز وجود داشت، هرچند که این موضوع کمتر صریح بود

8. Beneath this surface of high principle swirls an undercurrent of political opportunism.
[ترجمه ترگمان]در زیر این سطح از اصول بالا یک جریان پنهانی از فرصت طلبی سیاسی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]زیر این سطح اصل اصل، موجب پیچیدگی اپورتونیسم سیاسی می شود

9. The invader sensed an undercurrent of resentment among the crowd.
[ترجمه ترگمان]مهاجم جریانی از رنجش را در میان جمعیت احساس کرد
[ترجمه گوگل]مهاجم یک زیرگونه از ناراحتی در میان جمعیت را حس کرد

10. An underlying or implied tendency or meaning; an undercurrent.
[ترجمه ترگمان]یک گرایش یا معنای ضمنی یا معنایی، یک جریان نهفته
[ترجمه گوگل]گرایش یا معنای پایه یا ضمنی؛ یک زیر دریایی

11. Wherever it flourished an undercurrent of scepticism was never far away.
[ترجمه ترگمان]هر جا که این جریان پر از شک و بدبینی بود هیچ وقت چندان دور نبود
[ترجمه گوگل]هر جا که شکوفایی در زیر آب شکوفا می شد، هرگز دور از دسترس نبود

12. In violent America, there still exists an undercurrent of prejudice against Chinese.
[ترجمه ترگمان]در آمریکای جنوبی، هنوز یک جریان پنهانی از تعصب علیه چینی ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در آمریکا خشونت آمیز، هنوز پیشروی پیشروی از تعصب در برابر چینی ها وجود دارد

13. There was always an undercurrent of greediness, a hankering, and sense of waste.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک جریان پر از حرص و اشتیاق و احساس اتلاف وجود داشت
[ترجمه گوگل]همیشه زیر پا گذاشتگی از حرص و طمع، تکان دادن و حس زباله وجود داشت

14. But an undercurrent of gloom ran through the whole day.
[ترجمه ترگمان]اما یک جریان تاریکی سراسر روز را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]اما یک حادثه خفیف از تمام روز فرار کرد

the undercurrent of discontent amongst the farmers

نارضایتی پنهانی در میان کشاورزان


پیشنهاد کاربران

زیرگذر

احساسات یا افکاری که اونهارو در ناخوداگاه و بهشون آگاه نیستیم اما روی ما تاثیر زیادی میذارن


کلمات دیگر: