1. a tearful story
داستان گریه آور
2. He refused to listen to her tearful pleas.
[ترجمه ترگمان]از شنیدن التماس های اشک آلود او سر باز زد
[ترجمه گوگل]او حاضر به گوش دادن به درخواست های پریشانی اش نیست
3. He answered in a tearful voice.
[ترجمه ترگمان]با صدای گریان جواب داد:
[ترجمه گوگل]او در صدای پریشان پاسخ داد
4. The lawyer made a tearful plea to bias the jury.
[ترجمه ترگمان]وکیل اصرار کرد تا هیات منصفه رو تحت تاثیر قرار بده
[ترجمه گوگل]وکیل یک درخواست متزلزل به منصفه هیئت منصفه ارائه داد
5. We had a tearful parting at the airport.
[ترجمه ترگمان]در فرودگاه از هم خداحافظی کردیم
[ترجمه گوگل]ما در فرودگاه پراکنده بودیم
6. She suddenly became very tearful.
[ترجمه ترگمان]ناگهان اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]او ناگهان خیلی پریشان شد
7. I felt quite emotional?almost tearful.
[ترجمه ترگمان]احساس خیلی احساسی داشتم؟ تقریبا اشک می ریخت
[ترجمه گوگل]من کاملا احساسی احساس کردم و تقریبا پریشانم
8. She made a tearful phone call to her family.
[ترجمه ترگمان] اون با خانوادش تماس گرفت
[ترجمه گوگل]او تماس تلفنی پریشان را به خانواده اش داد
9. John gently disengaged himself from his sister's tearful embrace.
[ترجمه ترگمان]جان با ملایمت خودش را از آغوش اشک های خواهرش جدا کرد
[ترجمه گوگل]جان به آرامی خود را از آغوش پریشان خواهر خود جدا کرد
10. He suddenly became very tearful.
[ترجمه ترگمان]ناگهان اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]او ناگهان بسیار پریشان شد
11. You may feel tearful in situations where you feel conspicuous.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در موقعیت هایی که احساس راحتی می کنید اشک بریزید
[ترجمه گوگل]در شرایطی که احساس می کنید آشکار است، ممکن است احساس پریشانی کنید
12. A tearful husband repeated calls for help in catching the fiend who battered his wife.
[ترجمه ترگمان]شوهر اشک شوق تقاضای کمک به دستگیری fiend را که همسرش را داغان کرده بود تکرار کرد
[ترجمه گوگل]یک همسر پریشان، خواستار کمک به داماد زنی شد که همسرش را ضرب و شتم کرد
13. Her tearful eyes brightened with interest.
[ترجمه ترگمان]چشم های اشک آلود او با علاقه برق زد
[ترجمه گوگل]چشمان پریشانش را با علاقه فراگرفته بود
14. Children often get fractious and tearful when tired.
[ترجمه ترگمان]کودکان اغلب وقتی خسته می شوند، کج خلق و گریان می شوند
[ترجمه گوگل]کودکان هنگام خستگی اغلب فریبنده و پریشان می شوند