کلمه جو
صفحه اصلی

telephone book


معنی : دفتر تلفن
معانی دیگر : (دفتر) راهنمای تلفن (telephone directory هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

دفتر تلفن، (دفتر) راهنمای تلفن (telephone directory هم می‌گویند)


دفترچه تلفن، دفتر تلفن


انگلیسی به انگلیسی

• a telephone book is a book containing an alphabetical list of names, addresses, and telephone numbers of the people in a town or area.

مترادف و متضاد

دفتر تلفن (اسم)
telephone book

جملات نمونه

1. Also, black leather desk diary and telephone book.
[ترجمه ترگمان]همچنین دفتر خاطراتش با جلد چرمی و دفترچه تلفن
[ترجمه گوگل]همچنین دسکتاپ چرمی سیاه و دفترچه تلفن

2. A marriage certificate in London and the telephone book had done the work for him.
[ترجمه ترگمان]گواهی ازدواج در لندن و دفتر تلفن کار او را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]یک گواهی ازدواج در لندن و دفترچه تلفن برای او کار کرده است

3. His private address is listed in the telephone book.
[ترجمه ترگمان]آدرس خصوصی او در دفتر تلفن ذکر شده است
[ترجمه گوگل]آدرس خصوصی او در دفترچه تلفن فهرست شده است

4. I reached in my top drawer for the telephone book and hauled it out.
[ترجمه ترگمان]به کشوی بالایی دفتر تلفن رفتم و آن را بیرون کشیدم
[ترجمه گوگل]من برای دفترچه تلفن در کشوهای بالا به تو رسیدم و آن را برداشتم

5. In the Chicago telephone book he estimated that there were 154 750.
[ترجمه ترگمان]او در دفترچه تلفن شیکاگو تخمین زد که ۱۵۴ پوند وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کتاب تلفن شیکاگو، او تخمین زده بود که 154 750 نفر بودند

6. I'm sure you'll find the number in telephone book.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که شما شماره را در دفتر تلفن پیدا خواهید کرد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که شماره را در دفترچه تلفن پیدا خواهید کرد

7. Then I searched a telephone book for the title on the umbrella and searched it.
[ترجمه ترگمان]بعد یک کتاب تلفنی برای عنوان چتر جستجو کردم و آن را جستجو کردم
[ترجمه گوگل]سپس یک دفترچه تلفن را برای عنوان در چتر جستجو کردم و آن را جستجو کردم

8. The first listing in the telephone book.
[ترجمه ترگمان]اولین فهرست در دفترچه تلفن
[ترجمه گوگل]اولین لیست در دفتر تلفن

9. For example, you look upa number in the telephone book.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، شما به شماره upa در دفترچه تلفن نگاه می کنید
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شما شماره تلفن را در دفترچه تلفن نگاه می کنید

10. Photo Frames, Photo Album, Table Clock, Jewelry Boxes, Telephone Book Jewelry Boxes.
[ترجمه ترگمان]چارچوب عکس، آلبوم عکس، میز جواهر، جعبه های جواهر، صندوق تلفن، جعبه جواهر
[ترجمه گوگل]قاب عکس، آلبوم عکس، ساعت میز، جعبه جواهر، جعبه جواهرات کتاب تلفن

11. Yes, I've checked in the telephone book. Are the lines overloaded?
[ترجمه ترگمان]بله، در دفتر تلفن چک کردم خط ها زیاده؟
[ترجمه گوگل]بله، من در دفتر تلفن چک کرده ام آیا خطوط بیش از حد هستند؟

12. I used to have a whole telephone book in my head.
[ترجمه ترگمان] قبلا یه کتاب تلفن تو ذهنم داشتم
[ترجمه گوگل]من یک دفتر تلفن کامل در سر من داشتم

13. Ann: Where is the telephone book?
[ترجمه ترگمان]آن: دفتر تلفن کجاست؟
[ترجمه گوگل]Ann دفترچه تلفن کجاست؟

14. The way we use a telephone book ins good example of direct, or random, access.
[ترجمه ترگمان]روشی که ما از یک دفترچه تلفن برای مثال خوب، یا تصادفی، دسترسی استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]نحوه استفاده از یک دفترچه تلفن از مثال مستقیم از دسترسی مستقیم یا تصادفی

15. Vernon was sitting in his armchair by the fire, his injured ankle propped on a telephone book.
[ترجمه ترگمان]عمو ورنون روی صندلی راحت کنار آتش نشسته بود و قوزک پایش روی یک دفتر تلفن تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]ورنون در صندلیش نشسته بود، و مچ دستش آسیب دیده بود بر روی دفترچه تلفن


کلمات دیگر: