1. Each vignette represents one of the four seasons.
[ترجمه ترگمان]هر vignette یکی از چهار فصل را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هر لوگو نشان دهنده یکی از چهار فصل است
2. The book is an excellent vignette of some of the major debates in science.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک مقاله عالی از برخی از بحث های اصلی در علم است
[ترجمه گوگل]این کتاب یک نمایشنامه عالی از برخی از بحث های عمده در علم است
3. A vignette of working life in the coming years?
[ترجمه ترگمان]یک وینیت (vignette)از زندگی کاری در سال های آتی؟
[ترجمه گوگل]یک نسخه از زندگی کاری در سال های آینده؟
4. A vignette is an illustration without border or frame, the picture shading off into the surrounding paper.
[ترجمه ترگمان]یک وینیت (vignette)بدون حاشیه یا کادر، تصویر سایه تصویر در مقاله اطراف است
[ترجمه گوگل]یک تصویر یک تصویر بدون مرز و یا قاب است، تصویر شبیه به کاغذ اطراف
5. Perhaps one final vignette can move us closer to a balanced view of the Hooligan's weaponry.
[ترجمه ترگمان]شاید یک وینیت (vignette)ما را به یک نگاه متعادل نسبت به تسلیحات hooligan نزدیک تر کند
[ترجمه گوگل]شاید یک تصویر نهایی بتواند ما را به دیدگاه متعادل از سلاح های هولیگان نزدیک کند
6. Few filters like grain, vignette lighting and color enhancement was applied.
[ترجمه ترگمان]کمی فیلتر مانند دانه، روشنایی (vignette)و افزایش رنگ اعمال شد
[ترجمه گوگل]فیلترهای چندگانه مانند دانه، نورپردازی و افزایش رنگ استفاده شد
7. A clinical vignette was given, showing how the analyst responds to the patient's transference, discloses his countertransference and the patient's response to the revenlation of the analyst.
[ترجمه ترگمان]یک مقاله بالینی داده شد، و نشان داد که چگونه تحلیلگر به انتقال بیمار پاسخ می دهد، countertransference و پاسخ بیمار را به revenlation تحلیلگر نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ویجت بالینی داده شد، نشان داده شده است که چگونه تحلیلگر به انتقال بیمار پاسخ می دهد، مقابله وی و پاسخ بیمار به تجدید نظر تحلیلگر را افشا می کند
8. This vignette captures rather well the secret of Mrs Palin's appeal.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به خوبی راز جذابیت خانم پالین را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]این ضرب المثل به خوبی راز درخواست تجدید نظر خانم پیلین را ضبط می کند
9. Add a very strong fake vignette.
[ترجمه ترگمان]یک وینیت (vignette)بسیار قوی اضافه کنید
[ترجمه گوگل]یک الگوی بسیار قوی جعلی را اضافه کنید
10. One small vignette perfectly summed up how small-minded and weak Europe has become as a result of its relative economic decline.
[ترجمه ترگمان]یک مقاله کوچک به طور کامل خلاصه کنید که چگونه اروپا کوچک و ضعیف در نتیجه کاهش نسبی اقتصادی آن شده است
[ترجمه گوگل]یک پیغام کوچک به طور کامل خلاصه کرد که چگونه اروپا کوچک و ضعیف به عنوان یک نتیجه از کاهش نسبی اقتصادی آن تبدیل شده است
11. Martin Logan Vignette - New In Box - Authorized Dealer!
[ترجمه ترگمان]مارتین لو گن vignette - در مقابل دیلر مجاز!
[ترجمه گوگل]مارتین لوگان Vignette - جدید در جعبه - فروشنده مجاز!
12. Vignette of painting by Daryl Millard flanked with two 18th century glazed Chinese jars drooping with Pink lady Heliconias and Koa- wood bowls by Dan Kvitka.
[ترجمه ترگمان]vignette میلارد در کنار Daryl میلارد در دو jars چینی با قدمت دو قرن به همراه \"Heliconias Pink\" و \"Koa -\" (Pink wood)به همراه \"دن Kvitka\"
[ترجمه گوگل]نقاشی دیواری نقاشی توسط Daryl Millard با دو شیشه شیشه چینی قرن 18 میلادی که با بانوی پینک Heliconias و کاسهای کوآگرا توسط Dan Kvitka قرار دارد، قرار دارد
13. We suspect that the high concentration in the first clinical vignette was due to sampling too early.
[ترجمه ترگمان]ما مظنون هستیم که غلظت بالا در اولین مقاله بالینی ناشی از نمونه گیری بیش از حد زود است
[ترجمه گوگل]ما مشکوک هستیم که غلظت بالا در اولین ویزیت بالینی به علت نمونه برداری خیلی زود است
14. In addition, visitors to Vitra's Meatpacking District showroom were invited to vote for their favorite vignette .
[ترجمه ترگمان]به علاوه، بازدیدکنندگان نمایشگاه منطقه meatpacking Vitra برای رای دادن به vignette دعوت شدند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازدیدکنندگان نمایشگاه نمایشگاه Meatpacking District Vitra برای دعوت نامه مورد علاقه خود دعوت شدند