1. Finally, we found out the key factors and vendible experience by quoting two cases of VANKE and SUNCO enterprises.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما عوامل کلیدی و تجربه vendible را با نقل دو مورد از شرکت های VANKE و SUNCO کشف کردیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، با در نظر گرفتن دو مورد از شرکت های VANKE و SUNCO، عوامل کلیدی و تجربه قابل فروش را کشف کردیم
2. Spoiled food is not vendible.
[ترجمه ترگمان]غذای Spoiled vendible نیست
[ترجمه گوگل]مواد غذایی خراب شده قابل فروش نیست
3. In a neat's tongue dried and a maid not vendible.
[ترجمه ترگمان]با یک زبان تمیز، خشک و کلفت، نه vendible
[ترجمه گوگل]در زبان شسته و رفته زبان خشک شده و خدمتکار قابل فروش نیست
4. Land resource has vital effect on environment and provides vendible for people. However, a part of the value of those ecological services could not be realized via market transactions.
[ترجمه ترگمان]منابع زمینی تاثیر مهمی بر محیط زیست دارد و برای مردم vendible فراهم می کند با این حال، بخشی از ارزش این خدمات اکولوژیکی را نمی توان از طریق معاملات بازار تشخیص داد
[ترجمه گوگل]منابع زمین تأثیر حیاتی بر محیط زیست دارد و برای مردم قابل احترام است با این حال، بخشی از ارزش این خدمات زیست محیطی را نمی توان از طریق معاملات بازار تحقق بخشید
5. Profit reclaiming of investor shall be directly determined by proper and scientific programming and vendible overhead as well.
[ترجمه ترگمان]احیای سود سرمایه گذار باید به طور مستقیم با برنامه ریزی صحیح و علمی و مخارج بالای سر و کار تعیین شود
[ترجمه گوگل]بازپرداخت سود از سرمایه گذار مستقیما مستلزم برنامه نویسی مناسب و علمی و همچنین سربارهای قابل فروش می باشد
6. The monetary unit's purchasing power never changes evenly with regard to all things vendible and purchasable.
[ترجمه ترگمان]قدرت خرید واحد پولی هرگز به طور مساوی با توجه به همه چیز vendible و purchasable تغییر نمی کند
[ترجمه گوگل]قدرت خرید واحد پولی هرگز با توجه به همه چیز قابل فروش و قابل خرید قابل تغییر نیست
7. No complaint is less justified than the lamentation that the computation methods of the market do not comprehend things not vendible .
[ترجمه ترگمان]هیچ شکایتی نسبت به لمنتیشن اجازه نمی دهد که روش های محاسبه بازار چیزها را درک نکنند
[ترجمه گوگل]هیچ شکایتی کمتر از تردید نیست که روش های محاسبه بازار، چیزهایی را که قابل فروش نیستند، درک نمی کنند