کلمه جو
صفحه اصلی

vertices


معنی : رئوس، تارکها
معانی دیگر : جمع واژه ی: vertex

انگلیسی به فارسی

رئوس، تارکها


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] رئوس، تارک ها، قلل
[آمار] رأسها

مترادف و متضاد

رئوس (اسم)
vertices

تارکها (اسم)
vertices

پیشنهاد کاربران

یالها

نقاط محل برخورد امتدادهای مستقیم محور مسیرهای جاده


کلمات دیگر: