معنی : ساده
unforced
معنی : ساده
انگلیسی به فارسی
نا امید کننده، ساده
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of forced.
• متضاد: forced
• متضاد: forced
• not forced
مترادف و متضاد
ساده (صفت)
accustomed, ordinary, normal, simple, easy, plain, naive, modest, bare, open-and-shut, artless, onefold, natural, smooth, unobtrusive, unaffected, customary, dupeable, free-standing, simplex, homely, humbly, inartificial, unassuming, simple-minded, uncomplicated, unforced, unlabored, unlaboured, unpretending
جملات نمونه
1. I much liked the unforced eloquence of both their slow movements, especially the Schubert-foreseeing Allegretto of the former.
[ترجمه ترگمان]من از فصاحت unforced هر دو حرکات آهسته آن ها، به ویژه شوبرت - foreseeing Allegretto از اولی خوشم آمد
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال شدم که بلافاصله هر دو از جنبش های آهسته خود، به ویژه Schbert پیش بینی Allegretto از سابق
[ترجمه گوگل]من خیلی خوشحال شدم که بلافاصله هر دو از جنبش های آهسته خود، به ویژه Schbert پیش بینی Allegretto از سابق
2. The cool narrative economy and unforced style recall early Fassbinder.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد داستانی جالب و سبک unforced اوایل Fassbinder را به یاد می آورند
[ترجمه گوگل]اقتصاد روحانی و سبک بی قید و شرط فاسبیند اولیه را یادآوری می کند
[ترجمه گوگل]اقتصاد روحانی و سبک بی قید و شرط فاسبیند اولیه را یادآوری می کند
3. An unforced error by Faulkner gave away a penalty corner which was converted by Saeed Anjum.
[ترجمه ترگمان]یکی از error unforced Faulkner یک گوشه پنالتی کشید که Saeed انجم به آن تبدیل شد
[ترجمه گوگل]یک خطای ناخواسته توسط فاکنر یک گوشه ی پنالتی را که توسط سعید انجوم تبدیل شده بود، به گوشه ی پنالتی زد
[ترجمه گوگل]یک خطای ناخواسته توسط فاکنر یک گوشه ی پنالتی را که توسط سعید انجوم تبدیل شده بود، به گوشه ی پنالتی زد
4. The unforced pace builds children's confidence and keeps their motivation strong.
[ترجمه ترگمان]سرعت unforced باعث ایجاد اعتماد به نفس کودکان می شود و انگیزه آن ها را قوی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]سرعت ناخوشایند اطمینان اطفال را ایجاد می کند و انگیزه خود را قوی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]سرعت ناخوشایند اطمینان اطفال را ایجاد می کند و انگیزه خود را قوی نگه می دارد
5. Absence of pretense artificiality, full creative intent unforced.
[ترجمه ترگمان]عدم تظاهر و تظاهر به تظاهر و نیت خلاق و خلاقانه
[ترجمه گوگل]عدم انطباق تقلید، قصد خلاف کامل
[ترجمه گوگل]عدم انطباق تقلید، قصد خلاف کامل
6. The unforced error count from Tomic was unbelievably low in the first set.
[ترجمه ترگمان]شمارش خطای unforced از Tomic به طور باورنکردنی در مجموعه اول کم بود
[ترجمه گوگل]شمارش خطا ناخواسته از Tomic در مجموعه اول کم کم کم بود
[ترجمه گوگل]شمارش خطا ناخواسته از Tomic در مجموعه اول کم کم کم بود
7. School discipline must be unforced strictly.
[ترجمه ترگمان]انضباط مدرسه باید اکیدا ممنوعه باشه
[ترجمه گوگل]رشته مدرسه باید به شدت اجتناب ناپذیر باشد
[ترجمه گوگل]رشته مدرسه باید به شدت اجتناب ناپذیر باشد
8. O'Neill has Naipaul's gift for creating unforced novelistic connections in a world of forced ideological connections.
[ترجمه ترگمان]اونیل توانایی Naipaul برای ایجاد ارتباطات novelistic novelistic در دنیایی از پیوندهای ایدئولوژیک اجباری را دارد
[ترجمه گوگل]O'Neill هدیه نایپول را برای ایجاد ارتباطات ناگفته ناتمام در دنیای اتصالات ایدئولوژیک اجباری دارد
[ترجمه گوگل]O'Neill هدیه نایپول را برای ایجاد ارتباطات ناگفته ناتمام در دنیای اتصالات ایدئولوژیک اجباری دارد
9. Eddie rips down the court and passes to no one, an unforced turnover that makes her blush.
[ترجمه ترگمان]ادی زمین را تکه پاره می کند و به هیچ یک از آن ها نمی گذرد، و از این که او را سرخ می کند، از زمین خارج می شود
[ترجمه گوگل]ادی به دادگاه میرود و به هیچکس نمی رود، گردش مالی ناخوشایندی که باعث سرخ شدن او می شود
[ترجمه گوگل]ادی به دادگاه میرود و به هیچکس نمی رود، گردش مالی ناخوشایندی که باعث سرخ شدن او می شود
10. The muscular Stoliarov pulled out the tiebreaker after Hewitt committed a series of unforced errors.
[ترجمه ترگمان]The عضلانی، tiebreaker را پس از آنکه هویت یک سری از اشتباه ات unforced را مرتکب شد، بیرون کشید
[ترجمه گوگل]استولیارو عضلانی کراس لیک را پس از هیتیت یک سری از خطاهای ناخواسته انجام داد
[ترجمه گوگل]استولیارو عضلانی کراس لیک را پس از هیتیت یک سری از خطاهای ناخواسته انجام داد
11. Between them the two women served 27 double-faults and committed 124 unforced errors.
[ترجمه ترگمان]این دو زن ۲۷ خطای دوگانه را بکار گرفتند و ۱۲۴ خطای unforced را مرتکب شدند
[ترجمه گوگل]بین آنها دو زن 27 خطای دوگانه داشتند و مرتکب 124 خطای ناخواسته شدند
[ترجمه گوگل]بین آنها دو زن 27 خطای دوگانه داشتند و مرتکب 124 خطای ناخواسته شدند
12. Valencia were all over the place at times - unforced errors left, right and centre.
[ترجمه ترگمان]والنسیا در زمان به چپ و راست دچار اشتباه می شد
[ترجمه گوگل]والنسیا در همه جا حضور داشت - خطاهای ناخواسته در سمت چپ، راست و مرکز
[ترجمه گوگل]والنسیا در همه جا حضور داشت - خطاهای ناخواسته در سمت چپ، راست و مرکز
13. Include a few casual and apparently off-the-cuff remarks which you can deliver in a relaxed and unforced manner.
[ترجمه ترگمان]نکات ساده و ظاهرا خارج از آستین خود را که می توانید به روش راحت و unforced ارائه دهید، قرار دهید
[ترجمه گوگل]شامل چند اظهارات گاه به گاه و ظاهرا خارج از کاف که شما می توانید در آرامش و آرامش ارائه دهید
[ترجمه گوگل]شامل چند اظهارات گاه به گاه و ظاهرا خارج از کاف که شما می توانید در آرامش و آرامش ارائه دهید
پیشنهاد کاربران
خود به خودی
مترادف spontaneously /in a nutural
مترادف spontaneously /in a nutural
کلمات دیگر: