1. He did not want to buy an unhandy safe box.
[ترجمه ترگمان]دلش نمی خواست یک جعبه امن از آن ها بخرد
[ترجمه گوگل]او نمی خواست یک جعبه امن بی دست و پا را خریداری کند
2. But analog control system has some shortcomings: complexity, unhandy, and so on.
[ترجمه ترگمان]اما سیستم کنترل آنالوگ دارای کاستی هایی است: پیچیدگی، پیچیدگی و غیره
[ترجمه گوگل]اما سیستم کنترل آنالوگ برخی از پیچیدگی های ناخوشایند، غیر ارادی و غیره دارد
3. Workers soon had rifles. . . in their unhandy paws.
[ترجمه ترگمان]کارگران به زودی تفنگ به دست داشتند
[ترجمه گوگل]کارگران به زودی اسلحه ها را در اختیار داشتند در چنگال های ناخوشایند خود
4. Guards, wearing armour of an antique fashion and carrying unhandy spears and swords.
[ترجمه ترگمان]گارد که زره کهنه به تن داشت و نیزه های و شمشیرها را باخود حمل می کرد
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران، با استفاده از زره پوش مد عتیقه ای و حمل اسلحه و اسلحه بی دست و پا
5. I have not seen a more clumsy, aukward, and unhandy people.
[ترجمه ترگمان]من آدم بی دست و پایی تر و بی دست و پا ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من مردم بی رحمانه، شایسته و غیرمترقبه را دیده ام