معنی : راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن معانی دیگر : (جانور را) از سوراخ خود راندن، (سگ را از لانه ی خود) فرا خواندن، از سورا یا لانه بیرون کردن
راندن (فعل)hurry, force, run, pilot, steer, row, repulse, drive, rein, poach, whisk, conn, drive away, dislodge, send away, unkennelاز سوراخ یا لانه بیرون کردن (فعل)unkennel