معنی : زهردار، افعی وار، مانند افعی
معانی دیگر : افعی مانند، افعی صفت، بدجنس، بدسگال، کینه توز (viperish هم می گویند)، viperish ج
viperous
معنی : زهردار، افعی وار، مانند افعی
معانی دیگر : افعی مانند، افعی صفت، بدجنس، بدسگال، کینه توز (viperish هم می گویند)، viperish ج
انگلیسی به فارسی
( viperine ، viperish ) (جانورشناسی) افعی وار، مانند افعی،زهردار
شرم آور، افعی وار، مانند افعی، زهردار
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: viperously (adv.)
مشتقات: viperously (adv.)
• : تعریف: of, like, or suggestive of a venomous snake or viper; spiteful; malicious.
• of a viper, of a poisonous snake
مترادف و متضاد
زهردار (صفت)
venomous, poisonous, viperish, viperous
افعی وار (صفت)
viperish, viperous, pythonic
مانند افعی (صفت)
viperish, viperous
malicious, venomous
Synonyms: bad-natured, baleful, bitter, evil, evil-minded, green-eyed, jealous, malevolent, mean, nasty, ornery, poisonous, rancorous, resentful, spiteful, vengeful, vicious, vindictive, wicked
کلمات دیگر: