1. to uncover the secrets of nature
از اسرار طبیعت پرده برداشتن
2. Please uncover the pot.
[ترجمه ترگمان]لطفا دیگ رو باز کن
[ترجمه گوگل]لطفا گلدان را پیدا کنید
3. We are trying to uncover the reasons behind her decision.
[ترجمه ترگمان]ما سعی داریم دلایل پشت پرده تصمیم او را کشف کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای کشف دلایل تصمیم خود هستیم
4. The government reiterated its resolve to uncover the truth.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم خود برای کشف حقیقت را تکرار کرد
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم خود را برای کشف حقیقت تکرار کرد
5. The earth was scraped away to uncover a trap door.
[ترجمه ترگمان]زمین کنده شده بود تا در یک تله را باز کند
[ترجمه گوگل]زمین برای کشف یک درب تله کج شد
6. Uncover the pan and let the soup simmer.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را کشف کنید و بگذارید سوپ آرام بگیرد
[ترجمه گوگل]پانل را باز کنید و سوپ را بجوشانید
7. It took internal whistle-blowing and investigative journalism to uncover the rot.
[ترجمه ترگمان]این فیلم روزنامه نگاری حرفه ای و روزنامه نگاری تحقیقی را به منظور افشای فساد فرا گرفت
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاری روزافزون داخلی و تحقیقاتی برای کشف پوسیدگی انجام شد
8. When the seedlings sprout, uncover the tray.
[ترجمه ترگمان]وقتی که جوانه جوانه، سینی رو باز کنید
[ترجمه گوگل]وقتی جوانه های نهال را پیدا می کنید، سینی را کشف کنید
9. The biography is an attempt to uncover the inner man.
[ترجمه ترگمان]زندگینامه، تلاش برای آشکار کردن انسان درونی است
[ترجمه گوگل]بیوگرافی تلاش برای کشف مرد درونی است
10. Mahmoud had been unable to uncover anything of a personal nature which might have prompted the attack.
[ترجمه ترگمان]محمود نتوانست چیزی از یک ماهیت شخصی را فاش کند که ممکن است باعث حمله شود
[ترجمه گوگل]محمود قادر به کشف چیزی از ماهیت شخصی نیست که ممکن است باعث حمله شود
11. How easy it had been almost immediately to uncover three possible suspects for the murder of Theodore Kemp!
[ترجمه ترگمان]چه آسان بود که سه مظنون احتمالی برای قتل تئودور کمپ را کشف کرد!
[ترجمه گوگل]فورا بلافاصله تقریبا بلافاصله سه مظنون ممکن را برای قتل تئودور کمپ کشف کرد!
12. We touch his bony fingers and hands, uncover his face and look at him.
[ترجمه ترگمان]انگشتان و دست های استخوانی او را لمس می کنیم، صورتش را باز می کنیم و به او نگاه می کنیم
[ترجمه گوگل]انگشتان دست و انگشتان دستمان را لمس می کنیم، چهره اش را کشف می کنیم و به او نگاه می کنیم
13. Under state law if police uncover clear signs of a domestic quarrel, including injuries, they have to bring charges.
[ترجمه ترگمان]در قانون ایالتی، اگر پلیس نشانه هایی واضح از یک نزاع داخلی از جمله جراحت را آشکار کند، آن ها باید اتهاماتی وارد کنند
[ترجمه گوگل]بر اساس قانون ایالت، اگر پلیس علائم واضح از یک درگیری داخلی، از جمله صدمات را کشف کند، باید اتهامات را جبران کند
14. The provision of transport may uncover an untapped source of recruitment not previously available.
[ترجمه ترگمان]تهیه وسایل حمل و نقل ممکن است یک منبع دست نخورده کارمند یابی را کشف کند که قبلا در دسترس نبوده است
[ترجمه گوگل]ارائه حمل و نقل ممکن است یک منبع ناخواسته استخدام که قبلا در دسترس نباشد کشف کند
15. If the hearings uncover some incontrovertible evidence of corruption he could look like a defender of the indefensible.
[ترجمه ترگمان]اگر این جلسه شواهد و مدرک غیرقابل انکار از فساد را آشکار کند، او می تواند به مدافع دفاع غیرقابل دفاع نگاه کند
[ترجمه گوگل]اگر جلسات دادرسی برخی شواهد غیر قابل انکار فساد را کشف کند، می تواند مانند مدافع نامعلوم ظاهر شود