1. Now it was raining hard outside, great heavy unmerciful rain slanting out of the sky like steel rods.
[ترجمه ترگمان]اکنون باران سختی می بارید و باران سیل آسا بر آسمان مثل میله های آهنی از آسمان بیرون می ریخت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر باران شدید در خارج، باران باران سنگین و سنگین است که از آسمان مانند میله های فولادی می سوزد
2. Unmerciful edge of at innocent frontal eminence.
[ترجمه ترگمان]یک لبه تیز پیشانی بزرگ و بی گناه است
[ترجمه گوگل]لبه بی قید و شرط در برجسته بیرونی پیشانی
3. Unmerciful edge of knife keep on at innocent frontal eminence.
[ترجمه ترگمان]لبه تیغه چاقو به روی پیشانی صاف و معصوم ادامه دارد
[ترجمه گوگل]لبه ی بی قاعده چاقو بر روی جلوی ظاهر بی گناه قرار دارد
4. History is both fair and unmerciful.
[ترجمه ترگمان]تاریخ هر دو منصفانه و بی رحمانه است
[ترجمه گوگل]تاریخ هر دو عادلانه و بی رحم است
5. They chatted for an unmerciful length of time.
[ترجمه ترگمان]مدتی با هم گپ زدند
[ترجمه گوگل]آنها برای مدت طولانی بی وقفه گپ زدند
6. You have a vicious, greedy, unmerciful financial wolf standing over a cowering, unsophisticated commercial lamb.
[ترجمه ترگمان]تو یک گرگ شرور بی رحما نه بی رحم و بی رحم در کنار یک گوسفند بی cowering ایستاده بود
[ترجمه گوگل]شما یک گرگ مالی حیله گر، حریص و بی رحمانه را بر روی یک بره خواری بی نظیر قرار داده اید
7. R: unmerciful mire, lick up the most lovely person in the world!
[ترجمه ترگمان]R: باتلاق بزرگ، زیباترین فرد دنیا را لیس می زند!
[ترجمه گوگل]R غرور بی رحمانه، عزیزم ترین شخص در جهان را دوست دارم!
8. I was sitting in the corner, gradually, I became that corner, acuate, unmerciful, hard, sleepless.
[ترجمه ترگمان]من در گوشه ای نشسته بودم، رفته رفته، به تدریج، در آن گوشه، acuate، بی رحم، بی رحم و بی خوابی شدم
[ترجمه گوگل]من در گوشه نشسته بودم، به تدریج، من آن گوشه، آهسته، بی رحم، سخت، بی خوابی شدم