1. I could not know that. I'm not telepathic.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم این را بدانم من با تله پاتی نیستم
[ترجمه گوگل]نمی توانم این را بدانم من تلپاتی نیستم
2. As though he were telepathic, he raised his eyes to look at her.
[ترجمه ترگمان]انگار با تله پاتی بود و چشمانش را بالا برد تا به او نگاه کند
[ترجمه گوگل]همانطور که او تلپاتیک بود، او چشم خود را به نگاه او نگاه کرد
3. How did he know that? He must be telepathic.
[ترجمه ترگمان]از کجا می دونست؟ اون باید از طریق تله پاتی بوده باشه
[ترجمه گوگل]چگونه او این را می داند؟ او باید تله پاتی باشد
4. Well, except for the hidden, brain-eating, telepathic part.
[ترجمه ترگمان]خب، به غیر از اون قسمت مخفی، خوردن مغز، بخش telepathic
[ترجمه گوگل]خوب، به جز بخش پنهانی، مغزی خوردن، بخش تله پاتی
5. She sometimes wondered how assassins who weren't telepathic managed it.
[ترجمه ترگمان]او گاهی از خودش می پرسید که چطور assassins که با ذهن telepathic موفق نبودند این کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات تعجب می کند که چگونه تروریست هایی که تلپاتی نیستند، آن را اداره می کنند
6. A marvel of subtlety, sophistication and seemingly telepathic interplay, the album eschews the standard variations-on- a-theme jazz approach.
[ترجمه ترگمان]یک شگفتی از ظرافت، پیچیدگی و فعل و انفعال متقابل بین تله پاتی، این آلبوم با استفاده از یک رویکرد جاز در سطح استاندارد، به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]آلبوم از ظرافت، پیچیدگی و درگیری به نظر می رسد تلپاتی، این آلبوم از تغییرات استاندارد بر روی یک موضوع جاز استفاده می کند
7. Performing with seemingly telepathic empathy, Watson and Ashley set an enduring standard for vocal and instrumental interplay.
[ترجمه ترگمان]واتسون و اشلی، با اجرا از همدلی telepathic، استانداردی را برای فعل و انفعال متقابل و vocal برقرار کردند
[ترجمه گوگل]واتسون و اشلی با استفاده از همدلی به نظر می رسد تلپاتی، یک استاندارد پایدار برای تعامل صوتی و سازمانی را تعیین می کنند
8. It was almost as though there were some telepathic understanding between them.
[ترجمه ترگمان]تقریبا مثل این بود که بین آن ها یک understanding نهفته وجود دارد
[ترجمه گوگل]تقریبا به طوری که برخی از درک telepathic بین آنها وجود دارد
9. About half the subjects considered themselves to be telepathic.
[ترجمه ترگمان]تقریبا نیمی از افراد خود را در یک تله پاتی قرار می دادند
[ترجمه گوگل]حدود نیمی از افراد خود را به عنوان تله پاتی مورد توجه قرار می دهند
10. You are an Illusionist and somewhat telepathic.
[ترجمه ترگمان] تو یه \"illusionist\" و یه \"تله پاتی\" هستی
[ترجمه گوگل]شما یهودی هستید و تا حدودی تلپاتی هستید
11. However, as one's telepathic abilities open, one may communicate with us non-verbally.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به عنوان یک توانایی ذهنی، فرد ممکن است با ما غیر کلامی ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]با این حال، به عنوان توانایی های تله پاتای خود باز، ممکن است با ما غیر روحانی ارتباط برقرار کند
12. Can telepathic animal communication hurt the animals?
[ترجمه ترگمان]آیا ارتباط بین حیوانات و حیوانات می تواند به حیوانات صدمه بزند؟
[ترجمه گوگل]آیا ارتباط حیوانات حیوانات با حیوانات تضاد دارد؟
13. Missive . You send a one - way telepathic message to subject.
[ترجمه ترگمان]missive تو یه پیغام \"تله پاتی\" می فرستی تا موضوع رو عوض کنه
[ترجمه گوگل]گمراه کننده یک پیام تلپاتی یک طرفه را برای موضوع ارسال می کنید
14. They discover that they have a telepathic worm connected to a life support system.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف می کنند که یک کرم telepathic در ارتباط با یک سیستم پشتیبانی زندگی دارند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که آنها یک کرم تلپاتیک متصل به یک سیستم پشتیبانی زندگی دارند
15. Telepathic Dreams Dreams often contain telepathic messages.
[ترجمه ترگمان]telepathic رویاهای خواب ها اغلب حاوی پیام های تله پاتی هستند
[ترجمه گوگل]رویاها Telepathic رویاهای اغلب حاوی پیام های تلپاتی هستند